بر روى سنگ قبرم بنويسيد دراينجا سربازى آرميده كه شرافتمندانه زيست ، شجاعانه رزميد و عاشقانه شهيدشد

نوید شاهد فارس : شهيد علی اکبر عابديني در صبحگاه يک روز آفتابي پاک بهاري در یکم فروردین ماه سال۱۳۲۱ در روستاي رونيز عليا از توابع استهبان ديده به جهان گشود. دوران ابتدایی را به صورت شبانه در کنار کار گذراند. بعد از گرفتن مدرک ششم ابتدايي او که جواني برومند و قوي شده بود با انتخاب لباس سربازي ، تصميم گرفت که به هدفش که همان دفاع از دين ، مملکت و ناموس و شرافت اين مرز و بوم بود ، دست يابد . علي اکبر وارد آموزشگاه گروهباني گرديد و با درجه گروهبانسومي خدمت نظامي خود را آغاز نمود و توانست دوره هاي چتربازي ، کوهنوردي و ... را نيز با موفقيت به پايان برساند . لياقت و کارداني او باعث شد که به هوابرد شيراز انتقال يابد و به سمت مربي چتربازي برگزيده شود .

در همين دوران بود که با دختري مؤمن و دلسوز ازدواج نمود تا بتواند فرزنداني برومند به جامعه اعطا نمايد.
پس از شروع جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران براي درهم کوبيدن نيروي اهريمني صدامي به جبهه هاي جنوب اعزام شد و  سرانجام پس از رشادتهايي که از خود نشان داد در چهارم فروردین ماه سال ۶۱  در جبهه شوش در حمله فتح المبين به شرف شهادت نائل گشت و به فيض و رحمت خداوندي رسيد . روحش شاد

 اينجانب على اكبر عابديني با دين اسلام ومذهب جعفرى خاص محمد (ص) و با سلام ودرود برامام امت وامت قهرمان ايران كه همواره وفادارى وتعهد خود را نسبت به اسلام وقرآن عزيز به ثبوت رسانيدند ازلحاظ وظيفه شرعى واسلامى لازم دانستم دراين موقعيت حساس زندگى ام با استقامت و يارى پروردگار وائمه اطهار نكاتى چند بعنوان وصيت به فاميل وخانواده ام عرضه نمايم باشد كه به احترام اين حقير به اين عريضه توجه خاص وجدى مبذول دارند تامن براى هميشه همه رادعا گوباشم

 اولا خدارا سپاس مى گويم كه مرا موفق نمود مدت دوسال واندى بعد ازپيروزى انقلاب اسلامى ايران باكفر پيشگان منافق ومخالفين اسلام وانسانيت مبارزه وستيز گويم  و در هرمأموريت به موفقيتهايى نايل شدم و ازاين لحاظ مفتخرم كه توانستم به آرزويم جامه عمل بپوشم .

ثانيا دراين ساعت ازشب كه درست‌45/ 11به مورخه 27/12/60 مى باشد وصايايى چند به رشته تحرير درآوردم وبه خانواده‌ام تقديم دارم .

وبه فاميل وخانواده ام لازم مى دانم كه به گفتارم صحه گذاشته وبه احترام تا حداقل معقول ومعمول آنرا به مورد اجرا وعمل قرار دهند من چون قهرمانان صدراسلام باديگر همرزمانم تا آخرين نفس وقدرت وتا آخرين فشنگ سعى مان براين است كه دشمن متجاوزبعثى كافر كه برعليه حق وكشور اسلام وارد عمل شده است ازخاك كربلاى خوزستان (جبهه رقابيه وشوش ) بيرون برانيم وارتش بعثى عراق با اربابش صدام واربابش آمريكا وغيره را به زباله دان تاريخ بسپاريم يقين است كه انشاءالله باتوكل بخدا وپشتيبانى ملت شهيدپرور موفق وپيروزخواهيم شد
بارى وصيت وصحبتم با خانواده ام بخصوص همسرم كه عمرى را با هم سپرى كرديم است كه همسرم درزندگى مان متحمل زحمات وناراحتى زياد شده تا توانستيم اززندگى نسبتا عادى وشرافتمندانه اى برخوردار شويم اين زندگى چون ازصفر شروع كرد يم وتوأم با تفاهم وعلاقه دوطرفه بود بسيارلذت بخش وشيرين تلقى مى شد

همسرم بايدمرا ببخشيد كه نتوانستم بعلت موقعيت شغلى آن‌طور كه بايدجبران ناراحتيهاى گذشته نمايم وازآنجا يى كه همسرم بانويى است معتقدو متعهد به اسلام بايد بجاى ابراز ناراحتى واندوه خوردن خدا را سپاس گويد وزندگى عادى وشرافتمندانه خود را ادامه دهدتا دروضعيت كانون خانوادگى اش وتربيت بچه ها خللى واردنشود بچه هارا طورى تربيت نمايد كه چون خود متعهد به اسلام وپيروراستين خط امام باشند همسرم بايد به خود وزندگى خود افتخار كند كه فرزندانى سالم ومسلمان دارد بنابراين بايد درتربيت آن‌ها كوشش نمايد مى دانم كه براى همسرم درغياب من بسيار ناراحتى برايش مستولى مى شود.

مابايد زينب گونه وفاطمه وار فكركند ومرا به اسلام ببخشد بنابراين اگر بجاى ناراحتى وبى صبرى ،صبورى وشكرگزارى را پيشه ويا اختياركند من خوشحالترخواهم شد بخصوص كه خداوند به ماوعده فرموده كه همسران خوب و مهربان وپاك، مجددا درآخرت هم آغوش مى كنم


منبع: مرکز اسناد ایثارگران
انتهای متن/