اگر بال داشتم پرواز مىكردم و خود را در ميان برادران رزمنده خود مىرساندم
چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۹
حسين جان اگر تو دست اربابيت را بر سر نوكرانت نكشى ما بد بخت مىشويم و به اين و آن وابسته ميشويم خدا جانم ،مولا جانم تا كى ديگه .تو بيا دست ما را بگير و به پيش خودت ببر.
نوید شاهد فارس : شهيد عليرضا عباسي در سال 1349 ديده به جهان گشود. دوران ابتدائي خود را در روستاي آويز از توابع فراشبند بپايان رساند سپس در دوره راهنمائي با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران ترک تحصيل کرد و به سوی جبهه جنگ شتافت . در هشت مرحله در جبهه هاي جنوب شرکت کرد ودر عملياتهاي رمضان-والفجر مقدماتي-والفجر4-خيبر-بدر-کربلاي1-4-5وبيت المقدس-قدس2 شرکت داشت ودر چندين عمليات فرماندهي گروه ش-م را به عهده داشت تا اينکه سرانجام در یکم تیر ماه 1367 در جبهه شلمچه براثر ترکش خمپاره به شهادت رسید. روحش شاد.
ان تنصرالله ينصركم و يثبت اقدامكم .
با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب و با درود بر شهيدان بخون خفته ايران زمين و با درود بر مهدى منجى عالم بشريت كه بر پا كننده عدل الهى مىباشد .
اى خداوند حال كه هستم در اين وادى عشق تو بگير دستم را بسوى حسين (حسين جان اگر تو دست اربابيت را بر سر نوكرانت نكشى ما بد بخت مىشويم و به اين و آن وابسته ميشويم خدا جانم ،مولا جانم تا كى ديگه .تو بيا دست ما را بگير و به پيش خودت ببر )اينك كه وصيت نامه را آغاز ميكنم مرگ مرا بسوى سرنوشت ابدى خود مىكشاند و اين را ميدانم كه خداوند شهادت را نصيب بندگان خالص خود مىگرداند .
يكى از وصيت حضرت فاطمه زهرا (س) كه مىگويد اينها كه بر من ظلم كردند بر جنازهمن حاضر نشوند . بعد من كوچكتر از آنم كه خودم را هم رديف ائمه معصومين قرار دهم ولى بعنوان برادر كوچكتر شما اين تقاضا را مىكنم كه آنهائى كه به ما تهمت زدند بر جنازه من حاضر نشوند خودشان ميدانند اگر در مجلس باشند اميد است كه نباشند .
اينك كه بيش از چهار سال و اندى است كه در جبهه هاى حق عليه باطل شركت ميكنم ولى تاكنون شهادت نصيبم نشده ولى اميدوارم كه اين آخرين وصيت نامه بنده حقير و گناهكار باشد .ديگر جاى ماندن نيست برادران و همسنگران شهيد شدند هرچه بيشتر در اين دنيا بمانيم گناهان بيشتر و زشتتر مىشود . بايد رفت و به منافقان و كوردلان فهماند كه ما مىرويم و نمىگذاريم امام تنها بماند . شعار :
در حجلهعشق بى كفن بايد رفت دل سوخته پاره پاره تن بايد رفت
از جان بگذر كه در سراپرده دوست فارغ ز سر و دست و بدن بايد رفت
سر لوحه تمام كارها قرار دهيم و بخدا قسم فعلا كه اين وصيت نامه را مي نويسم چه شور و چه شوقى به سرم مىباشد اگر بال داشتم پرواز مىكردم و خود را در ميان برادران رزمندهخود مىرساندم . تنها آرزويم اين است زمانى كه مرا در قبر مىگذارند با چشمانم ببينم كه چه كسانى در تشييع جنازه ام شركت كرده اند . از كليه دوستان مىخواهم كه از جنگ خسته نشوند و امام را تنها نگذارند زيرا كه تمامى شما مردم زحمت كشيده ايد و جنگ را به نقطهپايانى رساندهايد . بكوشيد تا اينكه پرچم لااله الا الله را بر تمامى كاخهاى ظلم و ستم به اهتزاز درآوريد . از جان بگذر كه در سراپرده دوست فارغ ز سر و دست و بدن بايد رفت
از خداوند مىخواهم كه مرا اولين شهيد خانوادهمان قرار دهد به خدا قسم زمانى كه برادران رزمنده عملياتى انجام مىدهند من پيش خودم خجالت مىكشم چرا من آنجا نيستم كه به كمك برادران پوزه بعثيان را به خاك بكشيم . در پايان از همهدوستان و رفيقان حلاليت مىطلبم اگر كسى از دست من ناراحت شده مرا به بزرگى خودشان حلال كنند . خدايا من شرمنده ام از اينكه برادران جبهه باشند و من اينجا ،خجالت دارم توى روى شهيدان ، معلولين ،مجروحين ،من در برابر يتيمان شرمندهام كه چشمانشان در انتظار است .
خدايا تا ظهور دولت يار ،خمينى را براى ما نگهدار
برادر حقير شما عليرضا عباسى
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما