وصیت نامه شهيد عباس انصاری در سالروز شهادتش
اکنون که استکبار جهاني شرق و غرب هر روز براي انقلاب اصيل اسلامي ايران در کاخ ها نقشه مي کشند ما جوانان بايد به آنها بفهمانيم که با دين خدا و انقلاب مردم مسلمان ايران نمي توان در افتاد و بايد در گوش ناشنواي آنان گفت که شهادت طلبان را نمي توان از راهشان باز داشت .
تنها آرمانم هدفم حسين زمان مي باشد / وصیت نامه شهيد عباس انصاری
نوید شاهد فارس: شهيد عباس انصاری در ششم خرداد ماه 1348 در روستاي مال حاجي جاويد از توابع شهرستان ممسني دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را تا مقطع دبیرستان گذراند سپس به جبهه رفت. وی پس از ماهها حضور در جبهه و جنگ سرانجام در هجدهم تیرماه 1366 به شهادت رسید . روحش شاد.

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ۖ فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ. (سوره فاطر آيه 32)
بصير وآگاه است پس ما آنان را که از بندگان خود برگزيديم وارث علم قرآن گردانيديم باز هم بعضي از آنان (امت يا فرزندان)بخود ظلم کردند و بعضي از راه عدل رفتند وبرخي به هر عمل خيري بدستور خدا سبقت گيرند اين رتبه است در حقيقت همان فضل بزرگ.
اي خوشا با فرق خونين در لقاء يار رفتن            سرجدا پيکر جدا در محضر دلدار رفتن
با نام خدا ومعصومين وبا درود به رهبر کبيرمان پيرجماران وبا سلام به ارواح شهداء اکنون که عازم ميدان نبرد با بعثيون کافر عراقي هستم وصيت نامه خود را به پيشگاه شما پدرومادر ومردم شهيد پرور تقديم مي دارم اميد است شهادت که همان رسيدن به سعادت است نصيبم گرديد تا توانسته باشم به نداي حسين زمان لبيک گفته باشم.

 اکنون که استکبار جهاني شرق و غرب هر روز براي انقلاب اصيل اسلامي ايران در کاخ ها نقشه مي کشند ما جوانان بايد به آنها بفهمانيم که با دين خدا و انقلاب مردم مسلمان ايران نمي توان در افتاد و بايد در گوش ناشنواي آنان گفت که شهادت طلبان را نمي توان از راهشان باز داشت زماني که امام حسين(ع)در ميدان ياري مي خواست کسي نبود لبيک بگويد وزماني فرا رسيد که امام حسين اشک در چشمانش نوراني او ظاهر گرديد وزماني فرا رسيد که امام حسين زانو به زمين گذاشت و از خداي خود التماس نمود که بار الهي اين بنده حقير را از دست اين ظالمان به سعادت برسان. آري تا انسان خود را در جبهه نبيند نمي توان حقايق را درک کند.

اي مردم من که بنده ناچيز در مقابل شما امت شهيد پرور هستم تنها آرمانم هدف حسين زمان مي باشد واز خانواده ام تقاضا دارم که زماني فکر نکنند فرزندشان مرده است آنها بدانند که من هميشه و در هرکجا کنار آنها هستم .
و از پدر مهربانم تقاضا دارم که مرا به بزرگواري خودشان ببخشند چون من نتوانستم زحمت هائي را که او براي من کشيده جبران نمايم وبراي من گريه نکنيد و فکر نکنيد که پسرش نابوده شده است همان طوري که علي اصغر نيزه در گلويش بود پدرش خنده برصورت داشت و دست شکر به طرف خداوند بلند کرد و فرمود بارالهي خوشحالم که اين قرباني را از من پذيرفتي .
و از خواهرانم خواهش دارم که مانند زينب بانوي بزرگ پيام رسان من باشند و افتخار کنند براين که برادرشان شهيد شده و از شما دوستان و برادران اقوام خواهش مي کنم که اگر گناهي از من ديده ايد مرا به بزرگواري خودتان ببخشيد اگر از من نگران هستيد مرا ببخشيد واز شما امت حزب الله تقاضا دارم امام را تنها نگذاريد وهمه اوقات يار وفادار امام باشيد
و اي مادر بزرگوارم از اين که من نتوانستم براي شما پسر خوبی باشم ونتوانستم دست شما را بگيرم شرمنده هستم و از اين که وقت نداشتم بيايم با شما خداحافظی کنم من را عفو نمائيد و هميشه بعد از نمازتان دعا کنيد که خدايا امام بزرگوارمان را تا انقلاب مهدي نگه دارد وب عد برايم دعا کنيد که با شهداي کربلا محشور شوم از راه دور با شما و همه اقوام خداحافظي مي کنم. والسلام

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده