خاطره خودنوشت از شهيد عبدالعلي پاسالار
شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۰
امروز در اين منطقه حمله ای قرار است صورت گيرد و دستگاه بي سيم خراب است چگونه برادران را خبر بدهم ...
نوید شاهد فارس : شهيد عبدالعلي پاسالار
در دهم شهریور ماه 1338 در روستاي دشستان دیده به جهان گذاشت. تحصیلات خود
را تا مقطع دیپلم گذراند . پس از آغاز جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و در
عمليات بيت المقدس مجروح گرديد .
وی پس از سال ها مجروحيت و تحت درمان بودن و معالجه سرانجام در دهم فروردین ماه 1370 بر اثر جراحات وارده به شهادت رسيد . روحش شاد.خاطره خودنوشت از شهيد عبدالعلي پاسالار ( امداد غیبی )
سال 61 ساعت 1 بعد از نصف شب با چهار نفر از برادران براي شناسايي منطقه فکه رفته بودم . چون فرداي آن روز حمله بود که نزديک ساعت 5 صبح گويا ما را ديده بودند يک خمپاره به طرف ما آمد که چهار نفر از برادران که همراه من بودند به شهادت رسيدند و من از يک تپه ديگر پرتاب شدم که ديگر نفهميدم براي چندين لحظه بيهوش شدم .
وقتي به هوش آمدم ديدم پشتم می سوزد لباسهايم و دستگاه بيرون آوردم ديدم دستگاه بي سيم از کار افتاده و سرم خونريزي شديد دارد و پشتم هم مي سوخت و دوستانم هم شهيد شده بودند خيلي ناراحت بودم .
دشمن خيال کرده بود که همه ما شهيد شده ايم و کسی زنده نمانده به فکر افتادم خدايا کمکم کن. امروز در اين منطقه حمله ای قرار است صورت گيرد و دستگاه بي سيم خراب است چگونه برادران را خبر بدهم در همين فکر بودم که از آقا امام زمان (عج) خواستم دستگاه بي سيم درست شود که همين طور شد آقا امام زمان (عج) در آن تنهايي به من کمک کرد و دستگاه شروع به کار کردن کرد .
من به آقاي ستوده فرمانده نگفتم که خمپاره آمده و برادران اسماعيلي - اسماعيل پور شهيد شدند و نگفتم خودم زخمي هستم به ايشان گفتم گردان بفرسته براي حمله به اين منطقه و گردان آمد آغاز شد و علاوه بر تپه هاي 181و182 چندين تپه ديگر هم سپاهيان اسلام تعريف کردند.
ساعت ديگر 12 ظهر شده بود گروه تازه نفس به منطقه آمد مرا با برادران شهيد و زخمي به استراحتگاه آورند دوستان وقتي ناهار مي خورند دنبال من مي گشتند و من در بيمارستان صحرايي بر اثر خونريزي زياد زیر سرم بيهوش افتاده بودم. چون از ساعت 5 صبح تا 12 به هيچ کس نگفته بودم که زخمي شده ام و خونريزي دارم و چون مي دانستم اگر خبر شهادت برادران و زخمي شدن خود را به فرمانده مي گفتم حمله صورت نمي گرفت و روحيه گردان از دست مي رفت .
انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما