در سالروز شهادت ؛
در زمان اقامت در نجف اشرف ، از محضر فرزانگان بزرگي همچون آيات عظام ، حاج سيد محمد کاظم شيرازي ، حاج سيد ابوالحسن موسوي اصفهاني و... بهره برد و به فضل الهي در سن کمتر از سي سالگي درجه ي اجتهاد را از مراجع بزرگ آن زمان دريافت نمود.
مروری بر زندگی نامه شهید سید عبدالحسین دستغیب/ او همچون جدش سید الشهدا به دیدار معبود شتافت

نوید شاهد فارس: در عاشوراي سال 1332 هجري قمري برابر با دوازدهم اردیبهشت 1292 خورشيدي در خانه ي سيد محمد تقي دستغيب در شيراز ، کودکي ديده به جهان گشود که او را سيد عبدالحسين ناميدند. پدرش ، مرحوم سيد محمد تقي فرزند سيد ميرزا هدايت الله از مراجع عاليقدر تقليد بود که هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر مي برد . خاندان دستغيب از سادات حسني و حسيني به شمار مي رفتند که از چهار قرن پيش در شيراز به دستغيب معروف شده بودند.

 تحصيلات حوزوي  :
سيد عبدالحسين در سن کودکي مشغول تحصيل علوم ديني شد و دروس مقدماتي حوزه را نزد پدر بزرگوارش آموخت او در حالي که دهمين بهار زندگي را پشت سر مي گذاشت . در سال 1342 ه. ق پدر را از دست داد از آن پس سرپرستي مادر دو برادر کوچکتر و سه خواهرش را به عهده گرفت . پس از فوت پدر ، سيد عبدالحسين دستغيب با وجود فقر اقتصادي تحصيلات خود را در مدرسه ي علميه ي خان شيراز ادامه داد و از نورانيت و روحانيت آن مدرسه بهره مند شد .
مروری بر زندگی نامه شهید سید عبدالحسین دستغیب/ او همچون جدش سید الشهدا به دیدار معبود شتافت

هجرت به نجف اشرف :

اين طلبه جوان در حالي دروس سطحي را به پايان رساند که جريان کشف حجاب در ايران آغاز گشته بود . او به حکم وظيفه با اين تهاجم بزرگ به مبارزه پرداخت ولي ماموران رژيم رضا خاني ، او را زير فشار قرار دادند . به ناچار ، وي در سال 1314 ه. ش راهي نجف اشرف شد .
خود ، در اين باره مي گويد :
- در زمان رضا خان قلدر ملعون ما را چند بار زنداني کردند . بعد فشار آوردند که اصلا بايد از جرگه ي روحانيت بيرون بروي و 24 ساعت مهلت دادند که بنده خودم را خلع لباس کنم و مسجدي و منبري نباشم . به ناچار فرار کردم و به نجف اشرف رفتم . اين هم به خواست خدا ، وسيله ي خیري شد براي استفاده از محضر بزرگان .

شهيد آيت الله دستغيب که رنج يتيمي ، او را سخت کوش بار آورده بود ، از اين رو ، با پايداري در برابر مشکلات ، در زمان اقامت در نجف اشرف ، از محضر فرزانگان بزرگي همچون آيات عظام ، حاج سيد محمد کاظم شيرازي ، حاج سيد ابوالحسن موسوي اصفهاني ، حاج سيد ميرزا آقا استهباناتي ، حاج ميرزا علي آقا قاضي طباطبائي ، شيخ محمد جواد انصاري همداني و ديگر علماء نجف بهره برد و به فضل الهي در سن کمتر از سي سالگي درجه ي اجتهاد را از مراجع بزرگ آن زمان دريافت نمود ..


بازگشت به ايران :
شهيد آيت الله دستغيب رحمه الله درسال 1321 شمسي با کوله باري از دانش و معرفت ، رهسپار شيراز گرديد . در اين کوچ مبارک اسراری نهفته بود که نشان از عنايت خدای سبحان و حضرت ولی عصر عجل الله به ايشان داشت . او انديشه ی بازگشت به شيراز را نداشت . ولی يکی از روزها که به درس آقا شيخ محمد کاظم  شيرازی حاضر شد ، استاد به ايشان گفت : آقای دستغيب يکي از علماء خواب خوبي براي شما ديده است . بهتر است شما به شيراز برگرديد . او در حالي که سخت سرگرم تحصيل بود و در صورت ماندن در نجف به مراتب بالاتر فقهي مي رسيد ، پيشنهاد استاد خويش را پذيرفت و به شيراز برگشت .

مروری بر زندگی نامه شهید سید عبدالحسین دستغیب/ او همچون جدش سید الشهدا به دیدار معبود شتافت
وقايع قبل از انقلاب ؛
گوشه اي از مبارزات انقلابي و تحمل رنج های شهيد آيت الله دستغيب که فعاليتهاي انقلابي خود را هم گام با نهضت امام خميني رحمه الله آغاز کرد و در هر فرصت پرده از جنايات رژيم پهلوي بر مي داشت بارها مورد خشم ماموران رژيم شاه قرار مي گرفت تا اينکه سرانجام در شب 15 خرداد ماه سال 1342 ماموران گارد ويژه شام از تهران به جهت دستگيري ايشان به شيراز آمده ولي با مقاومت مردم روبرو شدند و ایشان توسط مردم از خانه خودشان به خانه همسايگان انتقال داده شد و ماموران شاه که از دستگيري شهيد دستغيب مايوس شده بودند عده اي از زنان و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و درب و پنجره هاي خانه هاي مردم بي دفاع را شکستند  و 500 تن از ارادتمندان ايشان را هم بازداشت نمودند .
 در پي اين اقدام ، شهيد آيت الله دستغيب طي پيامي خطاب به فرماندار نظامي وقت شيراز گفت:
 - اگر به خاطر دست يافتن به من ، مردم را اين طور اذيت مي کنيد ، من حاضرم خودم را معرفي نمايم.

که در نهايت منجر به زنداني شدن شهيد دستغيب در زندان عشرت آباد تهران و سپس تبعيد سه ماهه ايشان شد. در سال 1343 نيز براي دومين بار شهيد دستغيب به دست عمال منحوس شاه روانه زندان قزل قلعه شد و سپس رنج تبعيد را دوباره تحمل نمود .


واکنش در برابر جشن هنر شيراز :
برنامه سالانه ي جشن هنر از سوي دربار پهلوي با بودجه اي هنگفت و شرکت گروهي از خارجيان در شهر شيراز برگزار مي شد . در اين برنامه ، انواع فساد و فحشاء رخ مي داد . براي نمونه در ماه مبارک رمضان سال 1356 نمايشنامه يا به نام خوک ، آتش ، بچه  براي مدت دو هفته روي صحنه رفت که در آن عمل منافي عفت را به طور آشکار انجام مي دادند .
شهيد آيت الله دستغيب به شدت از اين برنامه انتقاد کرد به گونه اي که ماموران رژيم در بيرون شبستان مسجد ، با توقيف نوار آن سخنراني ، تنها ضبط صوت را به صاحبش باز مي گرداندند تا سخنراني بي پرواي ايشان ، سبب آشوب نگردد.
 عصر همان روز نيز مقام هاي دولتي پيام فرستادند که شما کوتاه بياييد ما خودمان جلوگيري مي کنيم ، مبادا در شهر آشوب شود . با اين حال برنامه ي ياد شده همچنان ادامه يافت از اين رو ايشان دوباره با تهديد صريح و اتمام حجت ، چنین گفت :
-  اگر يک بار ديگر اين ماجرا تکرار شود ، وظيفه ي مردم است که خودشان بريزند و بساطشان را به هم بزنند هر چه هم پيش آمد به عهده دولت است و سببش را ماموران رژيم فراهم کرده اند .


مبارزه با تاريخ شاهنشاهي :
از جمله فعاليتهاي شهيد دستغيب رحمه الله بر ضد رژيم شاهنشاهي ، سخنراني مشهور شب مبعث بود که با دعوت علني قلبي ، از اقشار مردم ، در حضور ده ها هزار نفر جمعيت در مسجد جامع عتيق شيراز برگزار شد در اين جلسه شهيد دستغيب رژيم شاهنشاهي را ضد اسلامي و طاغوتي و براساس شرک و بر خلاف مبعث را خدا پرستي در برابر بت پرستي و شاه پرستي ناميد .

واپسين زندان و تبعيد :
پس از جريان 17 شهريور در تهران و اعلام حکومت نظامي در 12شهر از جمله شيراز ، ماموران نظامي رژيم ، شبانه به خانه ي وي ريختند و ايشان را در حالت بيماري به تهران فرستادند .
وی پس از تحمل سه ، چهار ماه زندان و تبعيد ، به شيراز بازگشت و فعاليتهاي خويش را پي گرفت .

پس از انقلاب :

 1ـ برگزيده شدن به عنوان امام جمعه ي شيراز :
نخستين هفته پس از اقامه ي نماز جمعه تهران در سال 1358 مردم شريف و انقلابي شيراز بي درنگ طوماري براي حضرت امام خميني رحمه الله در قم فرستادند و بي صبرانه درخواست نمودند که آن حضرت حکم امامت جمعه شيراز را به آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب تنفيض نمايد که به دنبال آن حضرت امام رحمه الله با دست خط مبارک خود طي حکمي ، حضرت آيت الله دستغيب را به امامت جمعه شيراز برگزيد که آن شهيد عزيز تا واپسين روزهاي زندگي در سنگر مقدس نمازجمعه به دفاع از ارزش هاي نظام جمهوري اسلامي ايران پرداخت و در همين راه نيز به شهادت رسيد .
 2 ـ نمايندگي در مجلس خبرگان قانون اساسي برگزيده شد و در تدوين قانون اساسي و اصول مهم آن نقش بسزايي ايفا کرد .
 3 ـ ايستادگي در برابر خط نفاق : از جمله حادثه هاي تلخ سالهاي نخستين انقلاب ، رياست جمهوري بني صدر بود . او به دليل پرورش در دامان فرهنگ غرب ، با اصول مسلم اسلامي ، همچون ولايت فقيه مخالفت مي کرد . وي در مقام رياست جمهوري ، به اختلافها دامن مي زد و ... بر اين اساس ، شهيد دستغيب در خطبه هاي نماز جمعه ، ابتدا بني صدر را در لفافه و کنايه و بعد با صراحت و اسم و رسم به در پيش گرفتن روش درست ، فرا مي خواند که به گفته برخي افراد ، خطبه هاي نماز جمعه ايشان در مخالفت با بني صدر ، ياد آور سخنراني ايشان در سال 1342 و 1357 بود که مردم را يک پارچه بر ضد رژيم شاه بسيج کرد ايشان در نامه اي به بني صدر چنین نگاشته است :
- ما که به تو راي داديم ، براي اين بود که تابع ولي فقيه باشي . تا زماني که تابع امام هستي ، راي ملت برقرار است و گرنه من عزل هستي ، يعني  به خودي خود معزول مي باشي .


 4ـ جنگ تحميلي عراق عليه ايران ؛
با آغاز تهاجم رژيم عراق به ميهن اسلامي ، شهيد دستغيب جوانان غيور را تشويق مي نمود براي نبرد با متجاوزين و می گفت :
اگر مومن واقعي مي خواهيد پيدا کنيد ، به رزمندگان ما نگاه کنيد که اگر به زبان اظهار ايمان مي کنند در عمل هم نشان مي دهند که غير خدا را فداي خدا مي کنند و ايشان از جوانان پاک باز به انصار الله تعبير و با ستودن شهامت جوانان غيور ، آنها را به پايداري تشويق مي کرد .
همچنين شهيد دستغيب در خطبه هاي نماز جمعه خود ، مردم را تشويق مي نمود که به مهاجرين جنگ تحميلي ياري رسانند و پناه دهند و کمک هاي مردمي ، از دفتر ايشان براي رزمندگان و مهاجران جنگي ارسال مي شد .

مروری بر زندگی نامه شهید سید عبدالحسین دستغیب/ او همچون جدش سید الشهدا به دیدار معبود شتافت
شمه اي از ويژگي هاي اين شهيد والا مقام :
عبادت و شب زنده داري ـ ارادت ويژه به اهل بيت عليه السلام توکل بر خدا صفاي نفس و کلام دلنشين ، فروتني ، خوش رويي ، بردباري ، خوش اخلاقي در منزل و هر کجا و ساده زيستي صداقت و يک رنگي ، عشق به امام خميني رحمه الله و ...

ترورهاي نافرجام :
شهيد آيت الله دستغيب روز 19 شهريور سال 1360 يک روز پس از شهادت شهيدان رجائي و باهنر ، را روز راهپيمائي اعلام کرد و خود نيز تصميم گرفت که مانند هميشه شرکت نمايد با وجود اينکه به علت حفظ جان ايشان عده اي از جمله فرزندشان تاکيد نمودند که شرکت ننمايند اما ايشان تصميم گرفتند که در جمع مردم باشد لذا همان روز سه مرتبه قصد جان ايشان شد و نافرجام ماند يکي جلو درب مسجد جامع وکيل که جواني قصد پرتاب نارنجک داشت که مردم او را دستگير کردند دوم اينکه صداي شليک چند گلوله در فلکه شهدا شيراز به گوش رسيد که به کسي صدمه اي نرسيد سوم همان روز در چهار راه زند از دست يک دختر بچه نارنجک گرفتند که ظاهرا قصد جان ايشان را داشت و تماما نافرجام ماند .
 مورد ديگر روز جمعه 13/9/1360 دختري  را مامور ترور ايشان نموده بودند که نافرجام ماند .
مروری بر زندگی نامه شهید سید عبدالحسین دستغیب/ او همچون جدش سید الشهدا به دیدار معبود شتافت


شهادت و پرواز به سوي دوست :
سرانجام در ساعت 11:30دقیقه صبح جمعه بیستم آذرماه 1360 مانند هميشه راهي ميعادگاه نماز جمعه شد . پاسدار ايشان مي گويد : وي هنگام خروج از خانه ، لحظه اي ايستاد ، شالش را محکم کرد گفت : " لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم و انا لله و انا اليه راجعون." بعد از پله ها پائين آمد و در حالي که يک دست بر سينه داشت و با دست ديگر به سوي بالا اشاره مي کرد . راه افتاد لحظاتي بعد دختري 19 ساله از اعضاي گروهک منافقين با چند کيلو تي ان تي به بهانه ي داشتن نامه اي که بايد به دست آقا برساند ، به سوي ايشان مي دود سپس در يک انفجار مهيب ، سيد عبدالحسين دستغيب همچون جدش سيدالشهدا عليه السلام بابدن تکه تکه به لقاء الله مي پيوندد و ديواره هاي کوچه ، درهاي منازل ، کف کوچه و پشت بام خانه ها غرق در خون مي شود از آن پس ، نمازگزاران ناله سر مي دهند . ديده ها بارد ، سينه ها نالد، دستغيب صد پاره شد، ديگر نمي آيد .

همان روز بود که ده تن از بهترين مردان خدا به شهادت رسيدند که شهيد راه محراب سيد عبدالحسين دستغيب رحمه الله و نوه ي عزيزش شهيد سيد محمد تقي دستغيب فرزند استاد آيت الله سيد محمد هاشم دستغيب و هشت تن ديگر از ياران با وفايشان به لقاء الله پيوستند .
روحشان شاد .

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده