شهادت 23 مرداد؛
اي مادرم اي الگوي تقوا و خلوص هرگز دعاها و آيه هاي قرآني که به ما ياد مي دادی را فراموش نمي کنيم اين اعمال نيکي که من در گذشته حال و آينده انجام دادم و مي دهم همه را مرهون دعاي خير شما مي دانم اي مادر عزيزم اي نور دو چشمانم اي خاک پايتان سرمه ي چشمانم زيارت عاشورا نماز شب و دعاي خيرتان را درباره ي خودم فراموش نمي کنم .
تاملی در وصیت نامه شهيد مهدي صدرایی

نوید شاهد فارس : شهيد مهدي صدرایی در پنجم دی ماه 1344 در تهران دیده به جهان گشود مي باشد . مادرش اهل شيراز و ليسانس زبان انگليسي و دبير باز نشسته آموزش و پرورش بود و پدر فوق ديپلم از هنرستان صنعتي داشت و دبير آموزش و پرورش بودند . مهدی دوران ابتدایی را در دبستان نهال آرزو و دبيرستان را در مدرسه 22  تهران تحصيل گذراند و موفق یه اخذ دیپلم در رشته تجربي شد. پس از آن به پايگاه مقداد در تهران رفت و از طرف بسيج دوره هاي آموزش را ديد. سپس به خیل سبزپوشان سپاه پیوست و به صورت داوطلبانه به جبهه کردستان اعزام شد. وی سرانجام در 23 مرداد ماه 1365 در باز پس گيري مهران با اصابت تير به ناحيه ي سر در منطقه مهران به شهادت رسيد پیکر پاکش در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.

(متن وصیت نامه)

بسم الله الرحمن الرحيم
اشهد ان لااله الا الله ، اشهد ان محمد رسول الله، اشهد ان علي ولي الله ، السلام عليک يا ابا عبدالله . السلام عليک يا بن رسول الله يا من امير المؤمنين ، يابن فاطمه الزهراء المظلوم سيد نساه العالمين . بنام خداوند تبارک و تعالي پروردگار شهيدان و صديقان - شهادت مي دهم نيست معبود  الهي جز الله شهادت مي دهم محمد رسول خداست شهادت مي دهم علي ولي خداست ، سلام بر اي ابا عبدالله ، سلام بر شما اي فرزند رسول خدا ، اي فرزند امير المؤمنين و فرزند فاطمه زهراء مظلوم سرور عالم - سلام گرم و خالصانه خدمت پدر و مادر عزيز و برادر بزرگوارم . از آنجا که نزديک عمليات بود گفتند کم کم خود را آماده کنيد لذا تصميم گرفتم که وصيت نامه خود را بنويسم که ديگر صحبتي اگر رفته باشم نمانده باشد و اما پدر و مادر عزيزم اگر از من لغزش و خطايي در برخوردها و اعمالم ديده ايد ببخشيد .

 شما درباره ي من حقير زحمتهاي زيادي کشيديد رنج زيادي برديد به خاطر پيشرفت ما خون دل فراوان خورديد به خصوص در آن دوران تحصيل و غير آن هيچوقت اينها را فراموش نمي کنم و فراموش نمي کنم که هنوز هم در فکر زندگي آينده من هستيد و برنامه ها داريد اما چه کنم که الآن اسلام احتياج به نصرت و ياري دارد (( آن جبهه ها جوانان با رشادت و شجاعت مي طلبد در نامه هايم گفته ام هم اکنون که براي مبارزه و جنگيدن با کفار بعثي در حال انتقامیم و نداي هل من ناصر حسين بلند است آدم وقتي که سيل جمعيت سپاه اسلام را در حال راز و نياز و گريه و زاري (که خداوندا ما را پيروز بگردان و اگر صلاح تو بود شهادت را نصيب ما بگردان) مي بينيد بياد شب عاشورا مي افتد که سپاه آماده مي شود براي رزم و براي حمله به سپاه کفر.

 آري پدر و مادر عزيزم چقدر دلم مي خواست در جوار مقدس وجود مبارکتان باشم ولي مي بينم که رضاي خدا در آنست که دينش را نصرت کنيم و مي کنيم و من اميدوارم که صداميان را شکست دهيم و براي قدس مهيا شويم و با اين حال باز راضي ام به رضاي حق تعالي خدايا اگر تو صلاح مي داني شهادت در راه خودت را نصيب ما بگردان ، خدايا به ما توفيق عبادت عنايت بفرما شيريني و حلاوت عبادت را به کام ما بچشان و به ما توفيق ده تا ارتباطي را با اهل بيت محکم تر کنيم من از شما و تمام کساني که در خط اسلام هستند و با آنها آشنايي دارم مي خواهم که دست از ياري امام برندارند البته امام شخصيتي است از سلاله پاکان فرزند رسول خدا و در اسلام ذوب شده است و محتاج به ياري من و شما نيست اما ما بايد وجدان خودمان را قاضي قرار دهيم با چه رويي بعد از 60 الي 70 سال زندگي دنيا در روز قيامت در صحراي محشر که روز حساب کشي  حسابرسي است و در سر پل صراط که محل تقسيم بهشت و جهنم توسط علي ابن ابي طالب طبق روايات است مي خواهيم بگوئيم که ما فرزند شما را ياري نکرديم و نصرتش نکرديم آري هر که ولايت (سرپرستي) و ولايت (دوستي) علي بن ابيطالب را دارد هرگز دست از ياري امام نخواهد کشيد . خدايا تا زنده ايم سايه اين امام را از سرما و نسلهاي آينده کم مگردان

باباي عزيزم شما بايد همچون عمر بن جموح باشيد که 4 پسر داشت آنها را فرستاده بود ميدان جنگ وقتي که خودش مي خواست برود فرزندانش با او مخالفت مي کردند مي گفتند که تو ديگر پير شده اي و احتياجي به تو نيست او رفت به پيغمبر شکايت کرد و پيغمبر به او اذن جهاد داد و در جنگ احد به درجه رفيع شهادت نائل گرديد . حال من از شما اين انتظار را ندارم که به جبهه بيائيد بلکه اميدوارم و مي خواهم که روحيه تان در سطح عالي باشد و مي دانم که هست و اميدوارم که اين آمادگي را تا به آخر در خود حفظ نمائيد شما بايد بدانيد الآن در جامعه مان پدراني داريم که چهار شهيد داده اند ولي با اين حال مي آيد و مي گويد اي کاش باز داشتم و در راه خدا مي دادم و اين روحيه هاي ايمان و معنويت است.

و اما شما اي مادر عزيزم
اگر بخواهم زحمات شما و قدرداني از آنها با قلم و کاغذ بيان کنم فکر من ناقص از درک آنهمه زحمات و قلم قاصر از نوشتن آن رنجهاي مقدس است و اين خداست که مي تواند قدرداني از زحمتهاي شما را مشخص نمايد . اي مادر عزيزم از شما مي خواهم که زينب گونه باشيد يعني از لحاظ شجاعت ، شهامت ، صبر ، تحمل مصيبت ، و استقامت همچون زينب کبري يک خانم نمونه باشيد مي دانم که هستيد و اميدوارم که در آينده هم باشيد نمي دانم چگونه از زحمتها و رنجهايي که شما درباره ي ما کشيديد تشکر کنم زيرا که اجر زحمات پدر و مادر در نزد خدا محفوظ است .

وقتي که ابا عبدالله شهيد شد کاروان اسراي کربلا را که به دربار يزيد بردند يزيد گفت: که اين زن شجاع و پرتوان و پر استقامت کيست گفتند اين خانم زينب کبري است اين علمدار کاروان اسراي کربلاست در آن حال يزيد به خيال اينکه مقام آن خانم را پايين بياورد و داغ دلش را تازه کند گفت: ( اي زينب مرگ برادرت را چگونه مي بيني گفت: (انه جميل) بدرستي که زيباست. آري مرگ برادر خانم زينب کبري در مقابل مستکبران زيباست اگر چه خانم زينب کمرش خم شد به خاطر مرگ برادر به طوريکه ديگر نماز شبش را نشسته مي خواند ولي در مقابل مظهر استکبار و قلدري فرياد بر مي آورد که همانا مرگ برادرم زيباست. يعني لحظه اي ترديد در راه فدا کردن عزيزانش به خويش راه نمي دهد.

 به هر حال مادر مهربانم مي خواهم که استقامت داشته باشيد و مستقر باشيد اي مادرم اي الگوي تقوا و خلوص هرگز دعاها و آيه هاي قرآني که به ما ياد مي دادی را فراموش نمي کنيم اين اعمال نيکي که من در گذشته حال و آينده انجام دادم و مي دهم همه را مرهون دعاي خير شما مي دانم اي مادر عزيزم اي نور دو چشمانم اي خاک پايتان سرمه ي چشمانم زيارت عاشورا نماز شب و دعاي خيرتان را درباره ي خودم فراموش نمي کنم شما حق بزرگي درباره ي تربيت من و برادرم داريد اميدوارم که بتوانم شفاعت همه شما را بکنم که در سر پل صراط معطل نمانيد الهي آمين يا رب العالمين

 به هر حال از شما مي خواهم بر طبق آيه قرآن که مي فرمايد (الذين قالو ربنا الله ثم استقاموا) عمل نمائيد. يعني ايمان به خدا شرط است اما نصف راه است و بقيه را استقامت است استقامت است استقامت است خدايا عاقبت همه ي ما را ختم به خير بگردان .

در پايان اي پدرم اي تاج سرم اي مادرم اي نور دو چشمانم و اي برادر بزرگوارم اميدوارم که حقتان را ادا کرده باشم و مديونتان نباشم که اميدوارم اگر سعادت شهادت نصيبم شد لايق بودم از اهل بيت بخواهم که شفاعت همه تان بکنند از زن داداش هم حلاليت مي طلبم از همه کساني که در خانواده از من بدي ديده اند حلاليت و حلال بودي مي طلبم اميدوارم همه من حقير را ببخشند و از لغزشهايم در گذرند ديگر صحبتي ندارم خدايا اعمالم را خالص بگردان و ما را عاقبت به خير بگردان اميدوارم وصيت نامه ام به دستتان برسد بار ديگر تأکيد مي کنم که هرگز دست از ياري و پشتيباني امام عزيز برنداريد و اميدوارم که خداوند به همه ما توفيق خدمت و خدمتگزاري و عمل به احکام اسلام و اجراي قوانين آن عنايت بفرمايد .
خداوند ما را از ياران حقيقي ابا عبدالله و سرباز حقيقي امام زمان قرار دهد ارتباط ما را با اهل بيت عصمت و طهارت قوي تر بگرداند از خدا مي خواهيم که ما را يک لحظه به خودمان وامگذار و وجود ما حرکات و اعمال ما را براي خودش و در راه رضاي خودش هدايت بفرمايد ان شاء الله والسلام عليکم و رحمه الله برکاته.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار، از عمر ما بکاه بر عمر او بيافزا. رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما زيارت کربلا نصيب ما بگردان ، معلولين و مجروحين شفا عنايت بفرما، جمله اسيران ، آزادشان بگردان، صدام لشکرش را نابود شان بگردان. آمين يا رب العالمين آمين يا رب العالمين ، آمين يا رب العالمين .
التماس دعا
 25/11/1364 فرزند حقيرتان مهدي
 

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده