وصیت نامه شهيد محسن مهدی علمدارلو؛
ما بايد در برابر شهداى عزيزمان كه خونشان به زمين ريخته شده وظايفى را انجام دهيم از يك سو، بمانيم تا شهيد شويم و از سوى ديگر بايد شهيد شويم تا آينده بماند هم بايد شهيد شد تا فردا بماند و همه بايد بمانيم تا فردا را بسازيم.
ما بايد شهيد شويم تا آينده بماند

نوید شاهد فارس : شهيد محسن مهدي علمدارلو در 7 آذر ماه 1346 در خانواده اي خوش نشين از تيره علمدارلو كه از لحاظ مالي خانواده اي تنگدست بود بدنيا آمد. دوران ابتدائي تحصيلي را بدليل كوچ نشيني با مشكلات فراوان پشت سر نهاد . بطوري كه در طول مدت تحصيل بدليل دوري راه مدرسه و خانه در بسياري از موارد هفته ها مي شد كه رنگ خانه را نمي ديد و اين بخاطر عشق و علاقه بسيار به فراگيري علم و تحصيل بود كه مشكلات آن را به جان و دل خريده بود . پس از ساكن شدن خانواده در روستائي بنام ترك آباد در نزديكي زرقان فارس محسن وارد مدرسه راهنمائي شهيد بهشتي عشايري شد و به تحصيل پرداخت. او در تاريخ 30دی ماه 1364 عازم جبهه هاي جنوب شد و در عمليات افتخار آفرين و پيروزمند والفجر 8 كه منجر به پيروز سازي شهر فاو شد شركت نمود و بر اثر انفجار بمب شيميائي دچار مجروحيت شد و پس از چندين هفته بستري در بيمارستان بهبودي خويش را بازيافت و به نزد خانواده بازگشت و در همين ايام با موفقيت در كلاس اول  تجربي وارد كلاس دوم شد و با كسب اين مدرك پس از ماه مبارك رمضان در سال 1365 مجددا تصميم گرفت كه عازم جبهه ها شود. لذا از اين جهت از خانواده و يكايك دوستان و آشنايان خداحافظ نمود و عازم منطقه جنوب جزيره مجنون گرديد.

شهيد محسن مهدي علمدرلو بر اين عقيده بود كه در جبهه ها حضور پيدا كرد و از اينكه توفيق آن را پيداكرده بود خدا را شكر مي نمود و سرانجام در غروب روز 14 شهريور ماه 1365 در منطقه جزيره مجنون با اهداء خون مطهر خويش در راه دفاع از اسلام و ميهن اسلامي نداي حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلي پيوست.پيكر پاك شهيد محسن مهدي علمدار لو در ميان بدرقه پر شورامت حزب الله روستاي ترك آباد تشييع و بخاك سپرده شد.



(متن وصیت نامه)

الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (2)
سم الله الرحمن الرحيم
  اوست خدايى كه مرگ و زندگى را آفريد تا بيازمايد شما را در صحنه پيكار حق عليه باطل كدامين نيكوكارتر است.
با درود و سلام بر يگانه منجى عالم بشريت امام زمان (عج ) و نائب برحقش ابراهيم زمان پير جماران امام خمينى چند كلمه بعنوان وصيت حضور شما برادران و خواهران عرض مى نمايم. قبل ازاينكه وصيت نامه ام را شروع كنم يادآورى مى نمايم كه بنده حقير از شهيد شدن خودم كاملا اطلاع داشتم و منتظر روز موعود بودم. زبان اين حقير قاصر است كه بتواند امت شهيد پرور كه ما پرورده اين امت غيور هستيم وصيتى داشته باشم.  براى اينكه به منافقان و افراد بى تفاوت نشان دهم كه خودم اين راه را آگاهانه و دور از فك‌مادى انتخاب نموده ام اجبارا دست به قلم بردم اميدوارم كه مورد پسند همه شما قرار بگيرد.

پركشيدن على اكبر گونه ها - اكبرى ها - جمشيدى ها - در حالى بود كه تمامى غافلان اين قافله را به فكر واداشت از خون اين عزيزان شرم نمودم كه در خانه بمانم و در كوچه ها پرسه بزنم و در خانه و شهر ماندن را بر خود ننگ دانستم تا شايد قسمت كوچكى از رسالت ادامه راه شهيدان را ادا كرده باشم. شخصيتهاى برجسته اى در راه شهادت قدم نهادند و به ملكوت اعلى پيوستند و در راه شهيدانى كه در جهت حفظ و ضيانت انقلاب اسلامى از هيچ كوششى فروگذار نكردند و در مقابل مشكلات و سختى ها سرتعظيم فرود نياورند و جهت عمل نمودن به وصاياى شهيدان عزيزمان كه همانا پاسدارى از انقلاب اسلامى است اين راه را انتخاب نموده ام به نحو احسن عمل نمايم در حفظ اين رگ حياتى جوانان بزرگوارى به شهادت رسيده اند


اينك نوبت به ما رسيده است كه با لبيك به پيام امام به جبهه ها هجوم برده و سنگر ياران شهيدمان را پاسداريم و از طولانى شدن جنگ و در  نتيجه طولانى شدن عمر حزب بعث جلوگيرى نمائيم و با پر كردن جاى خالى دوستانمان با دسته هاى گل چون سروهاى بلند قامت و استوار جاى خالى گلهاى سرخ پرپر شده انقلاب را در سنگر رزم پر كنيم. زمانى كه جوانان همانند اسماعيل به قربانگاه مى شتابند بر ما ننگ است كه نظاره گر اين ايثارگريها باشيم بايد پيروزمندانه از جان بگذريم بسوزيم تا با كفر نسازيم.

ميرويم تا ايمان نرود ميميريم تا چراغ توحيد خاموش نگردد ما بايد در برابر شهداى عزيزمان كه خونشان به زمين ريخته شده وظايفى را انجام دهيم از يك سو، بمانيم تا شهيد شويم و از سوى ديگر بايد شهيد شويم تا آينده بماند هم بايد شهيد شد تا فردا بماند و همه بايد بمانيم تا فردا را بسازيم. ما از مردن هراسى نداريم اما مى ترسيم كه بعد از ما ايمان را سرببرند و اگر بسوزيم هم روشنايى ميرود و جاى خود را دوباره به تاريكى مى سپارد. ما بايد شهيد شويم تا غبار جهل و نادانى از چهره زمان زدوده گردد. اى خداى بزرگ ترا شكر ميگويم كه راه شهادت را بما گشودى و درجه پر افتخار از اين دنياى خاكى بسوى آسمانها باز كردى.

خانواده عزيزم بدانيد كه هيچكس مرا در اين امر مهم مجبور نكرد و اين راهى است كه بايد رفت و با لبيك گفتن به امام على زمان من اين راه را انتخاب كردم و در آخر مى گويم كه مرا حلال كنيد و به امام و انقلاب بدبين نشويد و خداى نكرده به امام و اين انقلاب توهين ننمائيد. و چنانچه گريه مى كنيد نمازهايتان را فراموش نكنيد برايم لباس سياه نپوشيد گريه بر گناهانم بكنيد و بدانيد كه انسان هر چه سبك تر برود بهتر است خون من از خون شهيدان عزيزى چون جمشيدى و اكبرى و غيره رنگين تر نيست شهدايى بودند كه وقتى شهيد شدند مادر نداشتند كه برايشان گريه كند ماشاء الله ما كه برادر و خواهر و والدين داريم بگذاريد كه يكى از آنان در راه خدا شهيد شده باشند مرا حتما در كنار قبر شهيد محمد حسين جمشيدى دفن نمائيد ميدانم كه راه دور مى باشد ولى چه كنم كه خيلى دلم مى خواهد كه در كنار دوست عزيزم بسيجى عارف شهيد جمشيدى مسرور باشم تا خدا بخاطر عظمت اين شهيد مرا هم ببخشد و از دور بودن راه مرا ببخشيد و عكسهايم را به هر كس ندهيد فقط به كسى بدهيد كه حزب الله باشد و رهبر كبير را قبول داشته باشد و ولايت فقيه را تاكيد كند.


مادر و پدرگراميم ميدانم كه برايم زياد زحمت كشيده ايد و اميد زيادى به من داشتيد اما زمانه مهلت نداد جبران زحمات شما را بكنم بدانيد كه شهادت خدمت بزرگى است به شما اميدوارم كه خداوند صبر و استقامتى به شما عطا فرمايد. در تربيت برادرانم و خواهرانم حداكثر سعى را بنمائيد. و آنها را طورى تربيت نمائيد كه اسلحه خونين به زمين افتاده ام را در اين راه بدوش بگيرند.

برادرم و برادرانم بياييد و از اين انسانهاى وارسته زمان كه نه تنها امروز بلكه از آغاز خلقت بشر رسالت و مسئوليت را بدوش كشيده اند و پيامها را مخابره نموده اند درس زندگى و آزادى بياموزيد و بدانيد كه تنها راهى كه ميتواند شما را از گرداب هولناك حاكم بر دنياى مادى نجات دهد رفتن به راه اين عزيزان كه همان راه اسلام و راه خداست مى باشد و در مواقع ضرورى با عشق و ايثار به يارى دين بشتابيد و امام امت را تنها نگذاريد و با اخلاص و عاشقانه و با صداقت راه شهيدان را ادامه بدهيد و در اين راه خون بدهيد تا اسلام بماند. خط امام كه استمرار خط خونين تشييع است در جامعه حاكميت پيدا كند.

خواهر و خواهرانم حجاب اسلامى را هميشه رعايت نمائيد و سعى نمائيد در عنفوان جوانى منحرف نشويد و هميشه با منكرات مخالفت نمائيد و با رعايت حجاب خود مشت محكمى بدهان جوانهاى ولگرد و سوسول بزنيد تا پوزه آنان به خاك ماليده شود و ديگر از جاى بلند نشوند. هميشه پيام شهدا كه خواهرم حجاب تو كوبنده تر از خون من است مدنظر داشته باشيد و در ذهنتان مجسم نمائيد .

سخنى چند با دانش آموزان گرامى در سنگر مدرسه براى نبردهاى آينده به سلاح دانش مسلح شويد به سلاحى كه در حراست انقلاب اسلامى دستاوردهاى آن بسيار موثر است. براى خلع سلاح فكرى شما برادران گرامى زمينه سازى زيادى كرده بودند مدرسه نيز يك جبهه است كه محل تعليم و تربيت است و با سلاح خود كه قلم است از تماميت ارضى و حيثيت و شرف دفاع نمائيد. در كنار دروس درسيتان جبهه ها را فراموش نكنيد و مطالعه غير درسى و قرآن و رساله داشته باشيد و در اوقات بيكارى قرآن مطالعه كنيد. در جبهه ها كه تشريف مى بريد با يك دست تفنگ و با يك دست ديگر قلم علم  بر ستيز با دشمن مطالعه هم در كنارش داشته باشيد.

دانش آموزان و جوانان نيكو خصال و نيكو راى فروتنى و تواضع در مقابل معلم آنقدر مهم است كه حضرت على عليه السلام فرمودند من علمى حرفا فقد صيرنى عبدا  هليما هر كه مرا حرفى بيامزد مرا بنده خويش قرار داده است. در تعطيلات تابستان طبق گفته شهيد با هنر مدرسه تعطيل ميشود اما تربيت تعطيل نمى شود. لذا از اوقات خود به نحو احسن استفاده نمائيد چون حيف است كه اوقاتمان بدون استفاده بگذرد.
مادرم از رفته قلم هيچ دگرگون نشود        وزخوردن غم جز جگر خون نشود
گر در همه عمر خويش خونا به خورى         يك قطره از آنچه همت افزون نشود

از همه برادران و والدينم عاجزانه استدعا دارم كه با تعاون و بنياد شهيد همكارى لازم را مبذول فرمايند و مرا د ركنار قبر شهيد جمشيدى دفن نمائيد. از همه شما التماس دعا دارم. برادر عزيزم كتابهايم را به خودت  هديه ميدهم تا با مطالعه آن به ميهن اسلامى خدمت كنى. كوچك شما محسن مهدى علمدارلو
26/5/ 65 خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

انتهای متن /
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده