تاثیر کلام یک شهید در زندگی شهیدی دیگر
يکشنبه, ۰۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۷
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «به تازگی مطلبی خواندم كه به اين شرح است: دفترچه يادداشت يك شهيد شانزده ساله كه در جريان تفحص پيكر شهدا پيدا شد...» متن خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نوید شاهد فارس : شهید عسکر زمانی در یازدهم بهمن ماه 1372 در روستای تیرازجان از توابع شهرستان ممسنی و رستم دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در زادگاهش تا مقطع دیپلم با نمرات عالی گذراند.
پس از دوران تحصیلی بی درنگ به خدمت مقدس سربازی رفت و در پادگان 07 کازرون مشغول آموزش گردید . چند ماهی از خدمت نظام وظیفه نگذشته بود که در دانشگاه سراسری (مهندسی برق ) و دانشگاه امام حسین (ع) پذیرفته شد و او با علاقه ای که به ولایت داشت دانشگاه امام حسین(ع) را برگزید.
شهید عسکر زمانی در شانزدهم بهمن ماه 1394 در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید.بیشتر بخوانید: آغاز یک دوره جدید در زندگی // قسمت1
خاطره خودنوشت شهید مدافع حرم عسکر زمانی (2): تاثیر کلام یک شهید
5 خرداد 1391
به تازگی مطلبی خواندم كه به اين شرح است: دفترچه يادداشت يك شهيد شانزده ساله كه در جريان تفحص پيكر شهدا پيدا شد. گناهان هر روزش را در آن يادداشت كرده بود. راوی كه يكی از بچههای تفحص پيكر شهداست میگويد:
خواندن بخشی از يادداشتهای اين شهيد 13 ساله برای لحظاتی ما را به فكر فرو برد كه كجاييم و چه میكنيم؟ گناهان يك روز او عبارت بودند از:
سجده نماز طولانی نبود
زياد خنديدم
هنگام فوتبال شوت خوبي زدم ك از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر افزوده بود كه دارم فكر میكنم چقدر از يك پسر شانزده ساله كوچكترم...
من ديروز وقتی اين مطلب را خواندم اشك در چشمانم حلقه زد و من به گناهان خود بيشتر پی بردم كه چقدر گناهان بزرگی دارم. از گناهان من كه شايد اصلي ترين گناه من همين است اين است كه بيشتر وقت خود را به بطالت میگذرانم. خداوند هر روز به ما هشدارهای زيادی میدهد كه شايد ما به خودمان بياييم اما ما هنوز به آدم و عالم آشنا نيستيم و خود و خدا را نشناخته ايم و مثل اينكه هم نميخواهيم بشناسيم.
خوش به حال بعضي ها كه بلد هستند زندگی کنند، بلد هستند از با هم بودن لذت ببرند . بلد هستند حرف بزنند ، حرف بشنوند، بخندند ، ببينند و شاد باشند . خوش به حال همه ي آنهايي كه براي وضعيت موجودشان غم و غصه نميخورند ، دل نگران و مضطرب نيستند . دمي را غنيمت مي دانند و كيفش را میكنند.
انتهای متن/
نظر شما