شهادت عملیات کربلای 5؛
گردان ما (امام حسين) که از همان هفته هاي اول تشکيل شده بود در اين حمله از پشت شهر بستان حمله را شروع کرده و با کمک ديگر برادران بستان را به محاصره درآورده و سپس آزاد کردند .در ابتدا درباره ي وضع خودمان در اين 24 روزه توضيح مي دهم...
خاطره خودنوشت شهید جمال ظل انوار از عملیات طریق القدس


 نوید شاهد فارس : شهید جمال ظل انوار در ششم تیر ماه 1338 دیده به جهان گشود . وی تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس در رشته ی اقتصاد کشاورزی گذراند. در سال 59 ازدواج کرد که ثمره آن 2 فرزند بود . با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در 21 دی ماه 1365 در عنلیات کربلای 5 به شهادت رسید.

«متن خاطره خودنوشت»

روز سه شنبه 9/9/1360 الان شب است که از زمان حمله ي ما به کشور عراق مي گذرد اين جمله طبق برنامه ي قبلي انجام شد و 90 درصد هم موفقيت آميز بود . گردان ما (امام حسين) که از همان هفته هاي اول تشکيل شده بود در اين حمله از پشت شهر بستان حمله را شروع کرده و با کمک ديگر برادران بستان را به محاصره درآورده و سپس آزاد کردند .

 در ابتدا درباره ي وضع خودمان در اين 24 روزه توضيح مي دهم . ما ابتدا به صورت نيروهاي پراکنده (حدود 2000 نفر) از شيراز به اهواز رفتيم و وقتي که وارد شهر اهواز شديم و ما را به جايي به نام فرکان ديلم فرستادند. اين جا يک محلي بود که قبلاً کره اي هایی که در شرکت نفت کار مي کردند در آن جا اقامت داشتند و حالا پادگان سپاه شده و به نام شهيد غيور اصلي نامگذاري شده . ما در اين حال يک روز بود و به دليل اين که فاصله ي زيادي از شهر اهواز داشت ما را به محل ديگري بردند. اين محل محلي بود در پادگان شماره ي 2 لشکر اهواز - در اين جا وضع از لحاظ مکان خيلي خوب نبود و برادران از اين لحاظ کمي ناراحتي داشتند .

 در اين محل بود که تقريباً کار سازماندهي ما شروع شد . چند روزي هم اين جا بوديم و در اين محل زندگي مي کرديم . در آخر نيروها تقسيم شدند به 5 گردان که از 3 گردان آن که تقريباً در حالت خوبي به سر مي بردند در خط حمله استفاده شده و از 2 گردان ديگر در پشتيباني و وقتي که به 5 گردان تقسيم شديم مسئوليت يکي از گردان ها که نام اين گردان امام حسين (ع) بود به عهده ي برادر رنجبر اسلاملو و من گذاشته شده و ما با اين طريق به يک پادگان ديگر به نام پادگان شهيد بهشتي بودند . در اين محل هم چند روزي بودم و در اين مدت کار من و رنجبر (فرمانده ي گردان) فقط سازماندهي بود و گردان را که 282 نفر بودند و از بچه هاي شيراز و بوشهر تشکيل شده بود و به 3 گردان به نام هاي 1 و 2 و 3 تقسيم کرديم و هر گروهان را به 4 دسته و براي هر کدام يک فرمانده و معاون و افراد متفرقه را تقسيم کرديم .


به طوري که گروهان 1و 2 از بچه هاي شيراز و بوشهر و گروهان 3 از بچه هاي بوشهر بودند در اين محل بود که تقريباً کار سازماندهي ها تمام شد و گروهان مراحل آخر خودش را طي مي کرد البته بعد از سازماندهي اشکالاتي پيش مي آمد که مجبور بودیم که در سطح گردان تغييراتي بدهيم و اين مشکل تا آخرين مرحله ادامه داشت و چون اين اولين کار سازماندهي سپاه بود .

ادامه دارد...

منبع: خاطره خودنوشت شهید، پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده