با وضوی خون به دیدار معبود شتافت
يکشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۹
شهيد نور محمد دهقان در چهارمين روز مرخصي هنگامي که براي اداي فريضه الهي (نماز) در خارج از سنگر به وضو گرفتن مشغول بود سينه پاکش هدف خمپاره جلادادن صدام کافر قرار گرفت و به آرزوي ديرينه اش که همانا شهادت بود رسيد.
نوید شاهد فارس: شهيد نور محمد دهقان در یازدهم مهر ماه 1337 در روستاي کمارج کازرون دیده به جهان گشود. در اوان کودکي بسيار کنجکاو و چابک بود . تحصيلات ابتدائي و راهنمايي خود را در روستاي مذکور به پايان رسانيد و در همين ايام بود که تيزهوشي وي در کلاس درس و در ميدان هاي ورزشي از قوه به فعل درآمد .
او از دانش آموزان ممتاز و نماينده کلاس بود همواره مورد توجه معلمين و دانش آموزان بود تا اينکه براي ادامه تحصيل به کازرون رفت و در هنرستان صنعتي در رشته راه و ساختمان مشغول به تحصيل شد .
او در عمر کوتاه ولي پربارش هيچ گاه اوقات خود را به بطالت نگذرانيد و در حين تحصيل به کارهاي ديگر نيز مي پرداخت و بيشتر تعطيلات تابستان را در گرماي شديد و طاقت فرساي برازجان با عزمي راسخ به کار مي پرداخت و همين سختي ها و تلاش خستگي ناپذير سرانجام او را چون پولادی آبديده ساخت .
با اوج گيري انقلاب به رهبري امام خميني (ره) او که جواني پاک و متدين بود و رنج فقر و محروميت را از کودکي با گوشت و پوست خود لمس کرده بود به صف انقلابيون پیوست و اولين تظاهرات و راهپيمايي را بر عليه رژيم شاهنشاهي با وجود خفقان و محدوديت در روستاي کمارج ترتيب داد چون درياي ديگر آرام و قرار نداشت مرتباً از کازرون به کمارج در رفت و آمد بود و اعلاميه و نوار پخش مي نمود و از هر فرصتي براي ارشاد و راهنمايي جوانان روستا استفاده مي کرد .
لحظه اي آرام و قرار نداشت کاملاً از دنيا بريده و اخروي شده بود به نماز جماعت اهميت فوق العاده مي داد و دوستانش را نيز به برگزاري نماز به صورت جماعت تشويق مي کرد با اينکه خانواده اش به کازرون مهاجرت کرده بودند ولي او از مبارزه در روستا دست بر نداشت . استقامت و پشتکار عجيبي داشت . بعد از پيروزي انقلاب او داوطلبانه و افتخاري در جهاد سازندگي شروع به فعاليت نمود . او ديگر تمام وجود خود را صرف انقلاب کرده بود . فقط و فقط به خدا و اسلام و محرومين مي انديشيد .
نور محمد جهادگري پر تلاش بود از زرق و برق تجملات زندگي متنفر بود و ديگران را نيز از حب دنيا بر حذر مي داشت . اخلاقي نيکو داشت و نسبت به برادران ايماني خود مهربان و رئوف بود ليکن در عين خوش خلقي و برخورد نيکويش نسبت به مؤمنان بر طبق آيه شريفه اشداء علي الکفار رحماء بينهم در مقابل ضد انقلاب قاطع و سازش ناپذير بود .
در خرداد 1359 موفق به اخذ ديپلم هنرستان شد و از خدمت نظام معاف شد سپس با داشتن سابقه درخشان مدت افتخاري به استخدام جهاد سازندگي درآمد و در روستاهاي دور دست همراه با جهادگران کازرون به آباداني ويرانه هاي طاغوت مشغول شد و در نيمه ها شب خسته و کوفته ولي با لبخندي پر از شوق و اميد به خانه باز مي گشت .
فعاليت هاي صادقانه و خستگي ناپذير او مسئولين جهاد را سخت تحت تأثير قرار داده بود مدتي مأمور تبليغ و توزيع کتب و نشريات اسلامي در کميته فرهنگي جهاد شد . بعد از تعطيل شدن ساعات رسمي جهاد ، عاشقانه و با زبان روزه مقداري کتاب و پوستر در بغل داشت و به روستا باز مي گشت . او در حين انجام وظيفه در جهاد سازندگي کازرون به خاطر علاقه ي وافري که به عمران داشت هيچ گاه مأيوس نمي شد و دنبال هر کار خيري که مي گرفت تا آن را به اتمام نمي رساند دست بر نمي داشت و به خاطر همين قاطعيت و صداقت روز به روز توجه مردم را بيشتر به خود و انقلاب جلب مي نمود و در راه رسيدن به هدف از هيچ مانعي نمي هراسيد و مبناي همه کارهايش فقط الله بود .
او شيري غرنده و زاهدي نالان در شب هاي تيره در برابر خدا به استغاثه مي پرداخت ، حتي لباس نو نمي پوشيد و هيچ گاه خنده بلندي سر نمي داد . از مهترين خدمات شهيد دهقان تشکيل حزب جمهوري اسلامي تأسيس انجمن اسلامي روستا و تشکيل کتابخانه ولي عصر (عج) کمارج بود . کمبودهاي روستا را با مسئولين شهر در ميان مي گذاشت و براي عملي کردن آنها مصرانه از آنها مي خواست تا نسبت به کمبودهایي اقدام کنند . تا اينکه به کمک ديگر برادران آب لوله کشي کمارج به پايان رسانيد و مردم محروم کمارج را که سال ها از بي آبي در رنج و مضيقه بودند نجات داد ، در احداث ساختمان مخابرات و ديگر امور خيريه نقش مؤثري داشت ، با ايجاد زمينه مناسب براي عده اي از برادران و بنيانگذاري انجمن اسلامي فعاليت سياسي مذهبي خود را در انجمن مذکور مضاعف کرد . مسجد حسينيه کمارج را پايگاه ترويج و تبليغ اسلام و فعاليت هاي سياسي اجتماعي قرار داده بود . شب هاي جمعه دعاي کميل را در مسجد حسينيه برگزار مي کرد . از نصيحت و ارشاد نوجوانان و جوانان دريغ نمي کرد و در اعتلاي آگاهي مردم مي کوشيد هميشه پيام هاي انقلاب را در بلندگوي مسجد به گوش مردم روستا مي رساند صدايش براي اهالي آشنا بود .
در اوائل شروع جنگ تحميلي دواطلبانه از طرف جهاد سازندگي عازم اهواز و سوسنگرد گرديد و مدت سه ماه با عشقي لبريز به اسلام در حمله سوسنگرد به نبرد با مزدوران بعث عراق پرداخت و با رشادت هاي بي نظيري که از خود نشان داد بعد از شهادت فرمانده خود به دست مزدوران بعثي او فرماندهي گروه را به عهده گرفت.پس از مراجعت از جبهه و فعاليت مجدد در جهاد اين بار هم از طرف جهاد به مدت يک ماه به خدمت در جهاد فارسي مستقر در آبادان گرديد که در همين ايام اعلاميه دولت راجع به احضار متولدين 1337 صادر گرديد و شهيد دهقان به خدمت مقدس سربازي احضاري گرديد و پس از گذراندن دوره آموزشي در جهرم داوطلبانه به خوزستان رفت و در دائره سياسي ايدولوژيک ژاندارمري آبادان به تبليغ احکام اسلامي پرداخت .
پس از مدت 4 ماه خدمت در آبادان به مرخصي آمد و در مدت مرخصي مجدداً به روستا برگشت . مشکلات انجمن اسلامي را با او در ميان مي گذاشتند و او نيز خواسته هاي آنان را با مسئولين شهر در ميان مي گذاشت حتي در اين اواخر جهاد جهت همکاري مجدد اقداماتي درباره ايشان انجام داده بود او در مدت پانزده روز مرخصي حتي دو روزش را در کازرون در خانه خود نماند و بيشتر وقت را در روستا گذراند و به فعاليت مشغول بود .
پس از پایان مرخصي همزمان با حمله فتح المبين بود تقاضاي اعزام به جبهه کرد که به علت نياز به وجودش در پشت جبهه با تقاضايش موافقت نشد ولي نور محمد که روحي سرکش و توفنده داشت سخت مايل بود در حمله ها شرکت کند تا اينکه به بهانه ي ديدار از خانواده 8 فروردين ماه مرخصي گرفت ولي او هرگز به ديدار خانواده نيامد و يک سره به جبهه شوش رفت و با استفاده از کارت عضويت در بسيج در کنار ديگر برادران رزمنده اش با قهري انقلابي براي دفاع از حريم اسلام عزيز و شرف و ناموس انسانيت در مقابل متجاوزين عراقي پيکار کند و سرانجام در 12 فروردین 1361 در چهارمين روز مرخصي هنگامي که براي اداي فريضه الهي (نماز) در خارج از سنگر به وضو گرفتن مشغول بود سينه پاکش هدف خمپاره جلادادن صدام کافر قرار گرفت و به آرزوي ديرينه اش که همانا شهادت بود رسيد ، او از نور آمد و عاقبت به سوي نور رفت .
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما