شهیدی که با تغيير در شناسنامه به هدفش رسید
پنجشنبه, ۲۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۱
شهید بهرام دهقان 14 ساله بود که با دست بردن در شناسنامه به جبهه اعزام شد او آرزوی شهادت را داشت و سرانجام در 17 سالگی به آرزوی خود رسید.
نوید شاهد فارس: شهید بهرام دهقان در شهريور ماه سال1347 در خانواده ای مستضعف در روستاي اسلام آباد چشم به جهان گشود . دوران کودکي را نيز در همين روستا سپري کرد. در 6 سالگي به مدرسه رفت. ودوران ابتدائي را نيز با موفقيت به پايان رساند. وسپس به علت نبودن مدرسه راهنمائي در روستا جهت ادامه تحصيل به روستاي انارستان رفت. وشروع به تحصيل کرد
بهرام اخلاقي خوب و پسنديده داشت که از اين نظر زبان زد تمام کلاسهاي هایش بود.سه ساله راهنمائي را با موفقيت ومعدل خوب به پايان رساند .او علاقه خاصي نسبت به جبهه داشت.به همين دليل چندين بار جهت آموزش واعزام به جبهه به بسيج مراجعه کرد اما به علت کمي سن او را اعزام ننمودند.
خيلي ناراحت مي شد ومي گفت من باید به جبهه بروم .تا اين که بالاخره دست در شناسنامه برد و سن خود را زياد نمود. و به جبهه اعزام شد خيلي خوشحال بود از اين که به جبهه رفته است. بعد از مدتي که در جبهه بود در از ناحيه گردن و کتف و ساق پا مجروح شد و به بيمارستان اعزام شد.
پدرش می گوید:
مدتي بود که نامه ای از بهرام ارسال نمیشد. ما نگران بودیم که از مشهد تماس گرفت و گفت: به مادرم نگوئيد ، من مجروح شده ام و از همان جا نشانه اي فرستاد تا به مادرش بگوئيم به همين نشانه بهرام سالم هست. وپس از چند روزي به خانه آمد. يک ماه پاهايش در کچ بود . بعد از شکستن گچ به علت موج گرفتگي ناراحتي چشمي داشت که جهت مداوا به نقاهتگاه خاتم الانبياء مراجعه و او بستري شد و يک چشمش را عمل نمودند.
برای بهبودی کامل باید به دکتر مراجعه می کرد. ولي وقتي شنيد عمليات ها شروع شده سراسیمه خود را به جبهه رساند. بهرام اخلاق خوبي در خانه داشت و هیچ وقت هيچ کس از او نرنجيد.حتي در مدرسه هم از نظر اخلاقي زبان زد سايرین بود.
پس از مدتي همراه با شهيد لک زاده و چند نفر از برادران ديگر به منزل آمدند چون مراسم ازدواج دائي او بود مادرش مي گفت: بهرام تو دو روز اينجا بمان ودر مراسم ازدواج دائي ات شرکت کن ،تو که خيلي دلت مي خواست در مراسم ازدواج دائي ات شرکت کني...
بهرام در جواب گفت:نمي توانم بمانم چون که ما در ماموريتیم و جهت خريد لوازم آمده ايم نه مرخصي... مي ترسم به حمله نرسم . به جهاد در راه خدا ...
شهید بهرام دهقان در وصیت نامه خود می نویسد:
قبل از هر چيز همه بدانند که بنده آگاهانه به جبهه رفتم و مبارزه ام را بر عليه کفار شروع نمودم چرا که مي خواستم راه حسين عليه السلام را ادامه دهم. بنده وقتي سرگذشت زندگي امام حسين عليه السلام را بررسي مي کردم خيلي افسرده مي گشتم و با خود مي گفتم "اي کاش در کربلا مي بودم آن زمان تا بياري امام حسين عليه السلام مي شتافتم و از اسلام عزيز دفاع می کردم" تا اينکه جنگ ميان کفر و اسلام در کربلاي خوزستان شروع شد و اين سعادت نصيب بنده گرديد تا در رکاب فرزند حسين خميني بت شکن مبارزه آغاز نمودم و آرزوي شهادت در راه خدا را دارم.
قبل از هر چيز همه بدانند که بنده آگاهانه به جبهه رفتم و مبارزه ام را بر عليه کفار شروع نمودم چرا که مي خواستم راه حسين عليه السلام را ادامه دهم. بنده وقتي سرگذشت زندگي امام حسين عليه السلام را بررسي مي کردم خيلي افسرده مي گشتم و با خود مي گفتم "اي کاش در کربلا مي بودم آن زمان تا بياري امام حسين عليه السلام مي شتافتم و از اسلام عزيز دفاع می کردم" تا اينکه جنگ ميان کفر و اسلام در کربلاي خوزستان شروع شد و اين سعادت نصيب بنده گرديد تا در رکاب فرزند حسين خميني بت شکن مبارزه آغاز نمودم و آرزوي شهادت در راه خدا را دارم.
بهرام قبل از عملیات به من گفت: براي برادرت چه سفارشي داري؟ من گفتم: کدام برادرم؟ گفت: آن برادرت که شهيد شده زيرا من در اين عمليات شهيد مي شوم؟ در جواب گفتم: سلام آنها را برسان...
شهید بهرام دهقان سرانجام در 20 تیر ماه 1364 در عمليات قدس3 به شهادت رسید.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما