درد دلهای عاشقانه یک شهید مدافع حرم با حضرت زهرا(س)
چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۷
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «اي بانوي من! اي مظهر قداست، ای گم شدهی مدينه و اي حجت خدا بر امامان بزرگوار! اي بانويي كه حتي در آخرين لحظه هاي عمرت هم به فكر شيعيان بودی و...» متن خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "عسکر زمانی" در 11 بهمن ماه 1372 در روستای تیرازجان از توابع شهرستان ممسنی و رستم دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در زادگاهش تا مقطع دیپلم با نمرات عالی گذراند.
پس از دوران تحصیلی بی درنگ به خدمت مقدس سربازی رفت و در پادگان 07 کازرون مشغول آموزش گردید. چند ماهی از خدمت نظام وظیفه نگذشته بود که در دانشگاه سراسری «مهندسی برق» و دانشگاه امام حسین (ع) پذیرفته شد. او با علاقه ای که به ولایت داشت دانشگاه امام حسین(ع) را برگزید.
وی سرانجام در 16 بهمن ماه 1394 در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید: حقایقی در زندگی // قسمت 4
متن خاطره خودنوشت «5» : درد دلهای عاشقانه یک شهید مدافع حرم با حضرت زهرا(س)
3 آّبان ماه 1391 ساعت 2:20
اللّهم العن اول ظالمٍ ظلمَ حقَّ محمد و آلِ محمد و آخرَ تابعٍ له علي ذلك اين دفعه ديگر نمي خواهم از خاطره حرف بزنم . ميخواهم با بانوي دو عالم حرف بزنم :
اي بانوي من! اي مظهر قداست، ای گم شدهی مدينه و اي حجت خدا بر امامان بزرگوار! اي بانويي كه حتي در آخرين لحظه هاي عمرت هم به فكر شيعيان بودي و از خدا برای آنها طلب رحمت كردی.
ای كسی كه علی (عليه السلام)، روی مصيبت بارتر از روز وداعت را نديد. ای رحمتی كه اگرخدا تو را نمیآفريد، محمد و علی را هم نمي آفريد، اي بزرگواري كه غاصبان مال فدكت را گرفتند ولي استدلال خطبه ي فدكت را نگرفتند. اي مظهر قداستي كه پشت در ميخ دار ايستادي براي دفاع از ولايت.
اي بانوي من چه بگوم كه دلم آرام بگيرد؟ دلم در برابر هوس ها نميرد؟! نداها را بگيرد؟! نداي هل من ينصرني را بگيرد! كه براستي بميرد صداي پاي امام را گوشم بشنود و برایش برخيزم.
اي بانوي من هيچ چيز براحتي نمي تواند دلم را بلرزاند اما مصيبت تو واهل بيت دل من را ويرانه مي كند. اي بانو ، اي بانوي من، مي ميرم براي فرزندت و با جان و دل به اين سو حركت مي كنم به مددت .
ياري ام كن ، محتاج ام به دعايت ،كمكم كن .
انتهای متن/
نظر شما