قرار فراموش نشدنی
دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۳
شهيد "نصرالله عزیزی" فروردین سال 1339 در رونيز عليا به دنیا آمد. مادرش در خاطره ای می گوید: «روز آخری که می خواست به جبهه برود 21 ماه مبارک رمضان بود. به خانه آمد و گفت: می خواهم فردا به جبهه بروم...» متن کامل زندگی نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "نصرالله عزیزی" سوم فروردین سال 1339 در رونيز عليا شهرستان استهبان دیده به جهان گشود. 7
ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت
سر گذاشت. پس از آن به علت فقر مالی از تحصیل باز ماند و به کشاورزی مشغول
شد.
نصرالله خيلي مهربان و دلسوز بود و در خانه به مادر نیز كمك ميكرد . قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با ساير مردم مبارز علیه رژیم تظاهرات ميكرد در اوايل جنگ به خدمت ارتش در آمد و در سال 1361 در جبهههاي مختلف با صداميان به مبارزه پرداخت. اواخر سال 1364 ازدواج کرد و ثمره آن فرزندی بود که پس از شهادت پدر به دنیا آمد.
قرار فراموش نشدنی
مادرش در خاطره ای می گوید: روز آخری که می خواست به جبهه برود 21 ماه مبارک رمضان بود. به خانه آمد و گفت: می خواهم فردا به جبهه بروم. گفتم: مادر چرا می خواهی حالا بروی؟ حداقل بمان بعد از روز شهادت «حضرت علی (ع)» برو . گفت: نه مادر، اگه ما از ناموس و وطنمان دفاع نکنیم پس چه کسی دفاع کند؟ و چه کسی به جبهه برود؟ بابا که توانایی رفتن به جبهه را ندارد. پس من که می توانم چرا نروم؟
گفتم: بی قضا باشی مادر. حالا کی برمی گردی؟
گفت: هفته دیگر.
یک
هفته ای از رفتنش می گذشت صبح از خواب بیدار شدم. پرنده ی زیبایی را روی
درخت دیدم. به عروسم گفتم: ببین چه پرنده زیبایی. گفت: شاید از نصرالله
خبری آورده است.
همان روز برای کاری از خانه بیرون رفتم. در کوچه دو نفر را دیدم که
آدرس خانه ما را می پرسیدند . به دلم الهام شد پسرم شهید شده است. او همیشه
خوش قول بود. گفته بود که بعد از یک هفته می آیم....
شهادت
شهيد " نصرالله عزیزی" سرانجام 12 خرداد 1365 به شهادت رسید .
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما