مجید و قیام جوانان روستای جوزار
دوشنبه, ۰۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۶
نوید شاهد - شهید "مجيد کرمی" مهر سال 1339 در روستای جوزار جاويد به دنيا آمد. «سال 1358 با وجود اين که هشت ماه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت ولی هنوز خان های فاسد بساط خود را از روستای جوزار جمع نکرده بودند و...» متن کامل زندگی نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "مجيد کرمی" یکم مهرماه 1339 در فاصله 45 کيلومتری شهرستان نورآباد ممسنی در روستای جوزار جاويد دیده به جهان گشود.
سی سال بر زیر یوغ فئودال ها
خانه اي که مجيد در آن زندگي مي کرد از ابتداي تولد غرق در محروميت و خالي از تسهيلات زندگي و فقر مادي بود اما خانواده او و فاميلش با فرهنگ اسلام آشنا بودند و در ايام ماه رمضان و محرم تمام آن ايام را احياء داشتند . مردم جوزار حدود سي سال زير يوغ فئودالي و خان خاني به کار کشاورزي و نان بخور و نميري امرمعاش مي کردند. در صورتي که خان ها با بهترين لباس و خوراک برخوردار بودند اما آنها شب و روز در جاي گرم و نرم به استراحت مي پرداختند در صورتي که مردم در سرما و گرما مشغول کار کشاورزي وکارگري بودند و حاصل زحمات خود را با فئودالها نصف مي کردند . خانواده مجيد کلبه اي داشتند که در آن هيچگاه خدا فراموش نمي شد. مادرش سيد بود از تيره سادات فخر. به همين منظور مادر در مقابل زورگوئي آن خدا بي خبران سکوت نمي کرد .
قیام جوانان روستای جوزار
سال 1358 با وجود اين که هشت ماه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت ولی هنوز خان هاي فاسد بساط خود را از روستاي جوزار جمع نکرده بودند و قصد داشتند که محصول زراعت مردم رنج کشيده و ستم دیده را جمع آوري کنند و به کيسه بي سر و ته خود بريزند و جهت خوشگذراني و عيش و نوش شيطاني خود به شهر ببرند. ولی روزگار به آنها پشت کرد تا اينکه مجيد و نوجوان و جوانان با غيرت جوزار قیام کردند و خان ها مجبور شدند شبانه از روستا فرار کنند و به کارنامه ننگين خود پايان دهند .
دانش آموز بنّا
مجید دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. پس از آن به علت فقر مادی از تحصیل باز ماند. پس از یک سال برادر مجید از پادگان هفتکل در نزديکي اهواز نامه ای به خانواده نوشت که مجید را به مدرسه بفرستید خودم هزینه او را متقبل می شوم.
در آن سال مجيد در مدرسه راهنمائي داريوش نورآباد مشغول تحصيل شد اما با وجود اين که برادرش کماکان او را ياري و سرپرستي مي کرد بدون اينکه کسي بداند تمام روزهاي جمعه و تعطيلي را به کار بنائي مشغول مي شد و در ايامي که برادر او نبود خرج تحصيل روزهای هفته را آماده مي کرد. تمام دوران تحصيلي بدون تجديد در خردادماه قبول می شد و با نمرات خوب خود به خانه مي رفت.
صحراي آموزشي دارنگون
خرداد سال 1358 موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و آذر همان سال به خدمت سربازي در ارتش رفت. او جهت دوره آموزش عمومي و مقدماتي به کرمان رفت. حدود چند ماهی بود که به مرکز زرهي شيراز منتقل شده بود که جنگ تحميلي دشمنان اسلام به سرکردگي آمريکاي جنايتکار و يا شيطان بزرگ به نوکري صدام تکريتي نوه ميشل افلق انگليسي شروع شد. يکي از داوطلبان مجيد بود که از گروهان ارکان چيفتن در مرکز زرهي شيراز جهت آموزش تانک به صحراي آموزشي دارنگون شيراز رفت و آموزش تانک و خمپاره 120 ميلي متري را فراگرفت و به جبهه حق عليه باطل اعزام شد.
شهادت در سحرگاه رمضان
طبق يادداشت در دفترچه خاطراتش به جبهه هاي مختلفي مانند انديمشک ـ شوش ـ دزفول ـ دوسلق ـ شادگان ـ دارخوئين ـ فکه ـ دب حردان ـ نبرد اهواز سوسنگرد و محور جاده ماهشهر آبادان صادقانه و مردانه با دشمن مبارزه کرد تا اينکه با ياران همسنگرش در گروه خمپاره انداز 120 بر اثر شليک توپخانه صداميان همگي در سحرگاه روز 25 رمضان 1360 برابر با روز چهارم مرداد سال 1360 به شهادت رسید.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما