اسلحه ی خونی برادرم به زمین افتاده

لحظه مرگم
رضا پس از شهادت او نتوانست تحمل کند و به وصیت برادرش گوش داد و با دست بردن در شناسنامه راهی جبهه شد.
 سال 1364  به اتفاق جمعي از دوستان و آشنايان که از طرف سپاه پاسداران فراشبند و فيروزآباد اعزام شده بود آماده عمليات شد. او که بي صبرانه مشتاق ديدار روي امام حسين عليه السلام بود از خداوند طلب حضور امام حسين عليه السلام را در لحظه شهادت مي کند.

اسلحه ی خونی برادرم به زمین افتاده
وی در وصیت نامه خود می نویسد: اينجانب رضا مزارعي مورخه 13تیر ماه 1364 از خانه به طرف جبهه و دانشگاه اسلام اعزام شده و غرض اصلي چون نداي هل من ناصر ينصرني امام را شنيدم و وظيفه سنگين و خطيري هم برادر شهيد عزيزم بر دوشم قرار داده بود و در وصيت خود بيان کرده بود که از برادرانم مي خواهم که اسلحه از دست افتاده من را بر دوش گرفته و تا نابودي کامل دشمن خسته نشوند و براي رضاي خدا با آن شور و شوق و نشاطي که داشتم از خانه بيرون آمدم و به جبهه حرکت کردم .

مفقود الاثرِ عملیات قادر
وی سرانجام در 18 شهریور ماه 1364 با سمت کمک آر پي جي زن (گردان ابوذر گروهان 2) در عمليات قادر مفقودالاثر می شود و پیکر پاکش پس از 12 سال تفحص و در زادگاهش به خاک سپرده می شود.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس