رویایی که به واقعیت پیوست
پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۹
نوید شاهد - شهيد "کريم صفرپور" آبان سال 1340 به دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. «شب قبل از عملیات در عالم خواب به او نوید شهادت می دهند و...» متن کامل زندگی نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس،
شهيد "کريم صفرپور" هشتم آبان ماه 1340 دیده به جهان گشود. او در دامن
مادری مهربان پدری دلسوز و خسته از مصائب روزگار ولي با ايمان راسخ پرورش
یافت. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد.
دوران تحصیلی
دوران
ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. دوران هنرستان در رشته صنعت
می گذراند که موج توفنده انقلاب اسلامي همه جا را به حرکت و جوش و خروش
درآورده بود. کريم
نيز همراه و همگام با مردم و همکلاسی هايش مدرسه را رها کرده
و به سيل خروشان انقلاب پيوست.
نوجوانی که عازم جبهه شد
پس از پيروزي
انقلاب اسلامي و بازگشائي مدارس او نيز به مدرسه بازگشت ولی پس از چندی
مدرسه را ترک کرد و به عضويت بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. او
شب ها همراه با دوستانش در پايگاه مقاومت سلمان مسجد امام حسين(ع) بیدار می
ماند و از شهر پاسداری می کرد. سال 1360 از طرف بسيج داوطلبانه عازم جبهه
های جنگ شد و سه ماه در مهران با متجاوزين بعثی جنگید. پس از آن به خانه
بازگشت. در مدت حضورش شب ها به مسجد می رفت و در پایگاه مقاومت فعالیت می
کرد. آنگاه که فراغتي مي يافت در گوشه ای مي نشست و با معبود خویش راز و
نياز مي کرد. بهمن سال 1361 مجددا عازم جبهه شد و دليرانه در عمليات فتح
المبين شرکت کرد.
آرزوی شهادت
پس
از پايان عملیات به شهرستان باز گشت و به عضويت سپاه پاسداران درآمد. طي سه
ماه دوره آموزش نظامي عقديتي در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي فسا مشغول
پاسداري از انقلاب اسلامي شد و مجددا براي يک مأموريت سه روزه به اهواز
بازگشت او سعي مي کرد تا سربازي مفيد براي انقلاب اسلامی باشد.
هميشه
به تهی دستان در حد توان کمک مي کرد و به خانواده های اقوام و خويشان
سرکشی مي کرد. او به خواندن کتابهای استاد شهيد مرتضي مطهری علاقه مند بود و
سعي مي کرد که هر چه بيشتر با شيطان درون مبارزه کند و به همين علت بعضي
از روزها را روزه بود و هميشه آرزوي شهادت از درگاه خداوند را داشت.
رویایی که به واقعیت پیوست
"کریم"
بار سوم به جبهه جنگ اعزام شد. شب قبل از عملیات در عالم خواب به او نوید
شهادت می دهند. صبح زود با چهره اي نوراني به دوستانش مي گويد: بچه ها دیشب
خواب عجیبی دیدم. اول صلوات بفرستيد تا برايتان تعريف کنم. دوستانش سراپا
گوش مي شوند او شروع به صحبت مي کند و مي گويد ديشب در عالم خواب ديدم که
امروز شهيد مي شوم...».
اين مسئله براي دوستانش
سنگين بود و غيرقابل باور. عصر همان روز 22 مهرماه 1361 با ترکش خمپاره
مجروح شد و او را به بیمارستان منتقل کرند. او که زمزمه يا مهدي يا
مهدي بر لب داشت در حالي که خون زيادي از دست داده بود به شهادت رسید.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما