دیدار یک مادر با پسر شهیدش
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "خان میرزا استواری" سی ام ارديبهشت سال 1338 در خانواده ای عشایری دیده به جهان گشود.
7ساله بود که راهی مدرسه شد. وی تحصيلات ابتدائی را در دبستان ششم بهمن، راهنمائی در مدرسه ی دهخدا و دوران پر بار دبيرستان را در مدرسه شهيد اسلامی منش پشت سر گذاشت. سال 1357 موفق به اخذ مدرک ديپلم تجربی شد. پس از اخذ مدرک ديپلم سال1358 به مرکز تربيت معلم شهيد رجائی راه يافت و موفق به اخذ مدرک فوق ديپلم در رشته ی تربيت بدنی گرديد. خان میرزا سال 1364 موفق شد با رتبه ی بالا در رشته ی دندانپزشکی به دانشگاه علوم پزشکی شيراز راه يابد.
وی يکي از قهرمانان ورزش بود و قبل از انقلاب قهرمان دو و ميداني در رشته ي دو استقامت در استان فارس بود. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام 20 فروردین سال 1366 درعملیات کربلای 8 در حالی که فرماندهی گردان عملياتی امام رضا (ع) را بر عهده داشت با اصابت ترکش به شهادت رسید.
متن خاطره خود نوشت: دیدار یک مادر پس از با پس شهیدش
برادر ميزائی می گفت: در يکی از روستاهای ده بيد خانواده ای فرزندش شهيد شده بود و عده ی کمی از مردم می گفتند: اينکه شما می گوئيد شهید زنده است پس کو؟! مادر شهيد ناراحت می شود و از خدا می خواهد که فرزندش را نشانش دهد. شب ساعت 12 در عالم خواب فرزندش را می بيند که می گوید: امشب می آيم... مادر از خواب بیدار می شود و آماده می نشيند و فرزندش ساعت مقرر می آيد و او را به وضوح می بيند در صورتی که همراهش قرآن و چراغ بود و اطراف عکسی که درون خانه اش بود چراغ ها روشن می شود و شهيد می گوید: مادر برایم هيچ ناراحت نباش، جايم خوب است و بعد از مادرش خداحافظی می کند و میرود...
مادرش می گوید: پس از رفتنش چراغ های اطراف عکس خاموش شدند.
برادر ميرزائی می گفت شب ها اطراف مزار شهيد نورهای سبز، سفيد، قرمز روشن می شود و بعضی مواقع نوری از پايين تا آسمان کشيده شده است و من خودم دو مرتبه ديده ام .
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس