نوید شاهد - مادر شهید "ابوذر داوودی" در خاطره ای می گوید: «ابوذر پسری شوخ طبع و مهربان و همیشه در خانه شاد و سرزنده بود. هرگاه به خانه می آمد... » متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

اجر یک لبخند بر لبان پدر

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "ابوذر داوودی" 29 شهریور سال 1369 در روستای حسین آباد از توابع شهرستان رستم دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراند و دوره دبیرستان را در مدرسه شهید مدرس شهر کوپن پشت سر گذاشت و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته حقوق دانشگاه آزاد اسلامی نورآباد ممسنی پذیرفته شد.
پس از سپری کردن پنج ترم از دانشگاه به علت علاقه ی وافری که به سپاه پاسداران داشت، در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) تهران شرکت و پذیرفته شد. سال 1391 ازدواج کرد که ثمره آن یک فرزند بود.

شهید داوودی سی ام آذر ماه عازم سوریه شد و سرانجام 16 بهمن ماه سال 1394 در عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهراء پس از رشادت و فداکاری های فراوان بر اثر اصابت گلوله ی قناسه به سر، شربت شیرین شهادت را نوشید و به شهدای مدافع حرم پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار 20 بهمن ماه 1394 در میان خیل مشتاقان برروی دستان مردم شهید پرور شهرستان های ممسنی و رستم تشییع و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

متن خاطره: اجر یک لبخند بر لبان پدر

مادر شهید "ابوذر داوودی" در خاطره ای می گوید: ابوذر پسری شوخ طبع و مهربان بود. همیشه در خانه شاد و سرزنده بود. هرگاه می آمد لبخند را بر لب من و پدرش می نشاند و با پدرش خیلی شوخی می کرد.

یک روز که به خانه آمد. همسرم بیمار بود و از لحاظ روحی خسته و آشفته و پریشان بود. ابوذر همین که چهره ی ناراحت پدر را دید از جا بر خواست و دستش را دور کمر پدر حلقه کرد و کشتی گرفت.

برای این که پدر روحیه ی تازه ای بگیرد، خودش را را عمدا به زمین انداخت و گفت : " نگا پیرمرد، هنوز هم از من قوی تر هستی".

همه با هم خندیدیم و پدر آرامتر شد.

انتهای متن/

منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده