هدف از آمدن به این دنيا چیست
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "حجت اله ضرغانی" 13 شهریور ماه 1345 در روستای مهرنجان در خانواده ای مذهبی ديده به جهان گشود. 6 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوره دبستان را در روستای تنگ پهنا و راهنمايی را در مدرسه شهدای مهرنجان با موفقيت گذراند و وارد دبيرستان شهيد صدر نورآباد ممسنی شد و دوره اول و دوم دبيرستان را به اتمام رساند.
کلاس دوم يا سوم دبيرستان بود که جبهه و جنگ شروع شد. از آنجايي که زياد علاقه به دفاع از ميهن داشت در بسيج نورآباد ثبت نام کرد اما مسئولين وقت تاثيري نکردند. ناچار در شهرستان سپيدان وارد بسيج شد و دوره ديد و همچنين در شهرستان کازرون دوره آموزش ديد و از طريق شهرستان سپيدان عازم جبهه شد. در کردستان حدود 3 سال با منافقان و حزب کومله و دمکرات مبارزه کرد و در شهر مهاباد و بسياري از روستاهاي مهاباد را از شر منافقان و حزب های مختلف آزاد کردند. سال 1362 ازدواج کرد و ثمره او یک فرزند بود. با آنکه زماني ابراهيم شيرخوار بود و در بيمارستان نورآباد بستري بود او را در بيمارستان رها و عازم جبهه شد مي گفت دفاع از ميهن مقدس تر است . در آخر که به جبهه مهاباد رفت و با حزب کومله در روستاي چهارگاه مهاباد درگير شدند در حالي که خودش فرماندي گروهان مسلم را بر عهده داشت توسط منافقان به ضرب گلوله از ناحيه سر و سينه در همان جا 31 خرداد 1364 به شهادت رسيد.
متن وصیت نامه:
بسم الله الرحمن الرحيم/ اللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ جُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ حِزْبِكَ فَإِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنَّ أَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ / خدايا مرا از سربازان خودت قرار ده که تنها سربازان تو پيروز و غالبند و مرا از دوستان خودت قرار بده که تنها دوستان تواند که فقط ترس از تو دارند و بس و هيچ ترسی از ديگران ندارند." اللهم ارزقني شهاده في سبيلک " خدايا شهادت در راه خودت را نصيب و روزيم گردان که شيرين ترين مرگ هاست.
انجام وظيفه اسلامی
اينجانب برای انجام وظيفه اسلامی و برای حفظ اسلام و قرآن خود را مکلف دانستم که عازم جبهه شوم تا اينکه بتوانم گوشه ای از وظيفه بزرگ اسلامی که هر فردی بايد انجام دهد.
هدف از آمدن به این دنيا چیست
وصيت من به خواهران و برادرانم اين است که سعیتان اين باشد که تقوی داشته باشيد و هدف از آمدن به دنيا را فراموش نکنيد و دنيا را هدف قرار ندهيد و محبت به آن نورزيد و هيچوقت برای آن ارزش قائل نباشيد و خدا و ارزش های معنوی را فدای آن نکنيد. برای اينکه بفهميم کدام را هدف قرار داده ايم و بيشتر به فکر کدام هستيم و برای کدام بيشتر کار می کنيم و دلمان بيشتر برای کدام می تپد و غم و غصه ما بيشتر برای کدام است به فکر اين باشيم که هر روز ايمانمان را کاملتر کنيم دلمان را به صرف اينکه مسلمان هستيم و يک نماز ناقص می خوانيم خوش نکنيم و ديگر احکام اسلام را رها کرده باشيم. با کمال تاسف می گوئيم که اسلام را از ما گرفته اند و ظاهر اسلام براي بعضي از ماها مانده است حالات معنوي را از ما گرفته اند و حالات مادي جايگزينش شده است.
عمل به دستور اسلام
عشق به خدا و رسول و اهل بيت عليه السلام از ما گرفته شده است و تشريفات و رسومات جای آن را گرفته است. يکی از ديگری به فراموشی سپرده شده است و حالا که انقلاب شده و موانع از سر راه برداشته شده بايد تا حد امکان بکوشيم تمام دستور آن اسلام را عمل کرده و اسلام به پيش ببريم. به خدا قسم اگر ما به همين اندازه که برای امورات دنيا کار و تلاش می کنيم و مغزها را برای آن بکار می گیريم برای اسلام بکار مي برديم آلان مسلمانان ابرقدرت ها را زير چکمه های خود به زباله دان تاريخ فرستاده بودند و اسلام را جهان گير کرده بودند. زمان زمان خاموش نشستن نيست ، زمان زمان بي تفاوتی نيست.
افراد با ايمان صحنه جنگ را فراموش نخواهند کرد
"برويد و با دشمنان خود پيکار کنيد و بيگانه را از حريم شهر و ديار خود باز گردانيد اگر مرد کاری در راه خدا هستيد." زيرا که افراد با ايمان صحنه جنگ را فراموش نخواهند کرد و هميشه در صحنه هستند. نکند خدایی ناکرده فقط با حرکت زبان و در ظاهر مسلمان باشيم چون عده ای هستند که دم از انقلاب می زنند و خود را مسلمان واقعی می شمارند ولی در اصطلاح يک بوق بيشتر نيستند و همين که حرف از جبهه و جنگ می آيد خود را کنار کشيده و عذرها و بهانه ها می جويند ولی تا اطراف را خالی ديدند دوباره به صدا در می آيند اين ها همانند آن فردی هستند که از خود تعريف می کرد و می گفت سرم فدای حسين به شرط آنکه رگ نبرند و شعاری را که می دهيد و می گويند ما اهل کوفه نيستيم حسين تنها بماند مگر امت بميرد امام تنها بماند اين را در عمل انجام دهيد با زبان بگوئيد و انجام دهيد.
نعمت های ابدی، پاداش جان فشانی و فداکاری های مادران
از مادران عزيز تقاضا دارم که فرزندان خود را خوب تربيت کرده و خود لباس رزم بر بدنشان بپوشند و او را روانه ميدان نمايند و مانند مادر وهب باشند که وقتی پیکر فرزند عزيزش را به او می دهند و آن مادر تحويل نگرفت و می گفت سری را که راه خدا داده ام پس نمی گيرم. از رفتن فرزندانتان جلوگيری نکنید که فردا جواب زينب را نمی توانيد بدهيد چون زينب تحمل 72 شهيد را نمود.
در اينجا به وصيت سرور شهيدان حسين عليه السلام گوش دهيم که فرمود: اين مصيبت ها و سختی ها زودگذر و تمام شدنی است ولی به پاداش اين جان فشانی ها و فداکاری ها به نعمت های ابدی و بی پايان خداوندی خواهيد رسيد و کرامت و بزرگواري تکيه خواهيد زد.
سخن زياد است ولی کاغذ و قلم نمی تواند همه آنها را جوابگو باشد به همين اندازه اکتفا می کنم والسلام به اميد پيروزی و زيارت قبر ابا عبدالله الحسين عليه السلام و نابودی زور و استکبار جهانی.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکزاسناد ایثارگران فارس