اعزام به خط مقدم فاو
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "رحيم هژبر افکن" 12 دی سال 1347 شمسی در خانواده ای مذهبی در آبادان ديده به جهان گشود. او فرزند چهارم خانواده بود.
رحیم از اوان کودکی همانند ديگر اعضای خانواده در انجام فرضيه نماز کوشا بود. او هر روز با پدربزرگش به مسجد محل می رفت و در سن 5 سالگی اقامه گوی مسجد محل بود و علاقه خاصی به فراگيری قرآن کریم داشت.
رحیم پسری شاد و پرانرژی
6 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را در مدرسه انقلاب شهرستان آبادان گذراند. او فردی مهربان، با گذشت، آرام و خيلی متواضع بود. هر وقت اهالی منزل از چيزی ناراحت می شدند آن قدر شوخی می کرد یا حرف های شاد می زد تا همه را خوشحال می کرد.
لباس عید
مادرش در خاطره ای می گوید: یک سال عید نوروز برای رحیم لباس خریدم. سر سفره عید آن را پوشید ولی پس از آن، لباس را در آورد و دیگر به تن نکرد. از او پرسیدم: مادر چرا لباس نویی که برایت خریده ام را نمی پوشی. در جواب گفت: دوستانی دارم که وضع مالی خوبی ندارند، از اين که جلو آن ها لباس نو بپوشم خجالت می کشم. خيلی ساده لباس می پوشيد و خيلی ساده زندگی می کرد.
چسباندن اعلامیه بر دوش برادر
قبل از پيروزی انقلاب اسلامی با اين که کودک بود با رفتن بر دوش برادرش اعلاميه های امام را به ديوارها می چسباند. در اوائل انقلاب به همراه برادرش برای نگهبانی محله در سنگرهایی که نيروهای بسيجی و مردمی ساخته بودند شرکت می کرد و برای دلخوشی رحیم اسلحه چوبی به او می دادند.
اعزام به خط مقدم فاو
بعد از جنگ تحميلی به همراه خانواده به شهرستان مرودشت فارس نقل مکان کردند. دوره راهنمايی را در شهرستان مرودشت پشت سرگذاشت. دوران دبیرستان را در هنرستان ولی عصر(عج) در رشته راه ساختمان ادامه داد. هميشه ندای هل من ناصر ينصرنی امام حسين (ع) زمانش را در قلب و روح خويش زمزمه می کرد و چندين بار داوطلبانه برای آموزش نظامی به پادگان های اطراف مرودشت مراجعه کرد. سال دوم دبيرستان در پادگان های شهرستان جهرم و امام علی (ع) آموزش ديد و به جبهه جنوب اعزام شد. بعد از گذارندن اردوی آموزشی در اهواز او به خط مقدم جبهه در فاو رفت.
شهادت
وی سرانجام 26 مرداد ماه 1365 با اصابت ترکش به قلب و ريه به فيض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش در گلزار شهدای شهرستان مرودشت به خاک سپرده شد.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس