نوید شاهد - یکی از همرزمان شهيد "عليرضا کيهانپور" در خاطره ای روایت می کند: « همیشه یک چفیه ی نخ نما دور گردنش بود. لباس خاکی بسیجی اش هم کهنه و رنگ و رو رفته بود. اما...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

چفیه ی نخ نما

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "عليرضا کيهانپور" هفتم دی ماه 1338 در شهرستان فسا دیده به جهان گشود. وی از همان آغاز تحصيل در مدرسه ابتدايي اوحدي قديم به عنوان دانش آموزي فعال شناخته مي شود که تلاش و مجاهدت جهت ياري و دستگيري دانش آموزان محروم و مستضعف در انديشه اين قالب ساده و پاک جوان مي زند. با به پايان رساندن دوران ابتدايی و راهنمايی وارد هنرستان کشاورزی می شود و ديپلم خود را با موفقيت به پايان می رساند. پس از شروع جنگ تحمیلی علیرضا از طريق بسيج ثبت نام نمود و راهي جبهه شد و در عمليات هاي مختلف شرکت کرد و سرانجام در بیستم فروردین ماه ۱۳۶۲ به شهادت رسيد.

متن خاطره: چفیه ی نخ نما

یکی از همرزمان شهيد "عليرضا کيهانپور" در خاطره ای روایت می کند: همیشه یک چفیه ی نخ نما دور گردنش بود. لباس خاکی بسیجی اش هم کهنه و رنگ و رو رفته بود. اما علیرغم کهنگی چفیه و لباس هایش همیشه تمیز بودند.

چهره ای دوست داشتنی و چشمانی مهربان داشت. حالا پس از گذشت این همه سال وقتی به او فکر می کنم اولین چیزی که در ذهنم نقش می بندد ریش مرتب، پیشانی بلند و لبخندی است که همیشه به دیگران هدیه می داد.

انتهای متن/
منبع: کتاب سری به خانه خورشید ، نویسنده بیژن کیا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده