شهيد «جليل خرسند» ارديبهشت سال 1342 به دنیا آمد. «دوران خردسالی را در استهبان گذراند و سپس با خانواده به شيراز عزيمت کردند. جليل به مسجد جامع شیراز می رفت و پای منبر شهيد آيت الله دستغيب می نشست. او اقامه گوی مسجد بود و...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

جليل اقامه گوی مسجد جامع شیراز بود


به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «جليل خرسند» 8 ارديبهشت سال 1342 در استهبان در خانواده ای مذهبی ديده به جهان گشود. دوران خردسالی را در استهبان گذراند و سپس با خانواده به شيراز عزيمت کردند. دوره تحصيلی را از 7 سالگی آغاز کرد. دوران ابتدائی را در دبستان حشمت و راهنمايی را در مدرسه نوبنياد گودعربان گذراند.

اقامه گوی مسجد جامع شیراز

جليل به مسجد جامع شیراز می رفت و پای منبر شهيد آيت الله دستغيب می نشست و دستورات دینی و سیاسی را مو به مو اجرا می کرد. او اقامه گو نماز در این مسجد بود. دوره دبيرستان را در مدرسه شهيد رجایی مشغول تدريس شد. در اين زمان بود که انقلاب اسلامی ايران به رهبری امام خمينی آغاز شد و او نيز احساس مسئوليت نمود و برای پيشبرد اين انقلاب عظيم در تظاهرات و راهپيمایی مردمی شرکت کرد.

معلم خانواده

22 بهمن 1357 در حمله مردم به شهربانی او نيز سهم بسزایی داشت. پس از پيروزی انقلاب اسلامی به تحصيل خود ادامه داد و در ايام تعطيلات تابستانی در کنار برادرش ابراهيم به نقاشی اتومبيل مشغول می شد تا از اين طريق کمک خرج خانواده باشد.
برادر این شهید بزرگوار در خاطره ای می گوید: «جليل اخلاق بخصوصی داشت. صبور، مهربان منصف و خوشرو بود. اگر کسی با او برخورد جدی و خشنی می کرد جليل نيز با بردباری و اخلاق خوبی که داشت پاسخ قاطع و درستی به او می داد. او در حقيقت معلم خانواده بود چون از همه اعضای خانواده باسوادتر و مهربانتر و آگاهتر بود.»

جبهه کردستان و مبارزه با گروهک های منافق

با آغاز جنگ تحمیلی سال 1359 برای اعزام به جبهه نبرد در بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثبت کرد. 27 شهريور 1360 به جبهه کردستان اعزام شد و به مدت سه ماه و نيم در جبهه کردستان مشغول جنگ با گروهک ها بود و سپس به شيراز بازگشت.

آموزش تکاوری

بعد از يک هفته دوباره جهت اعزام به جبهه ثبت نام کرد و چون مشتاق تعليمات تکاوری بود دوباره برای تعليم همراه با تعدادی از دوستانش به مرکز پياده شيراز منتقل شد و پس از آموزش تکاوری 11 اسفند ماه 1360 به اهواز منتقل شد و در جبهه شوش، رقابيه مشغول نبرد با متجاوزين صدامی شد.

با غسل شهادت آسمانی شد

يکی از همسنگرانش نقل می کند: «سحرگاه 8 فروردین ماه 1361 بود. جليل را ديدم که آب روی بدن خود می ريزد جلوتر رفتم و پرسیدم: جليل چکار می کنی؟ او با لبخند هميشگی اش پاسخ داد: امروز روز آخر عمر من است و بايد غسل شهادت بگیرم. تا اينکه مرحله دوم حمله شروع شد و حدود ساعت 10 صبح همان روز آسمانی شد.


انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده