شهید «اسماعیل تقوا» در نامه ای خطاب به خانواده می نویسد: «به خدا قسم الآن که من در جبهه هستم به سخنان شما پی می برم و می گویم که ما برای انقلاب چه کردیم؟ ملت ایران برای انقلاب خون دادند و...» متن کامل نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

ملت ایران برای انقلاب خون دادند

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «اسماعیل تقوا» دوم فروردین سال 1341 در اقلید دیده به جهان گشود. او دومین فرزند خانواده بود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی با با موفقیت پشت سر گذاشت. دوران راهنمایی را نیز با علاقه زیاد همراه با ورزش به پایان رساند. سال چهارم دبیرستان بود که عازم جبهه نبرد شد. وی سرانجام 20 فروردین 1361 در شلمچه به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: بعثی ها را به آتش کشیدیم

متن نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ. مرده مپندارید آنانی که در راه خدا کشته می شوند بلکه آنها زنده اند و خدا روزی آنها را می دهد. پس از عرض سلام و سلامتی امیدوارم که حال شما خوب بوده و کسالتی نداشته باشید از حال اینجانب اسماعیل تقوا بخواهید حالم خوبست و به دعا گویی شما مشغول می باشم.

در سنگر مدرسه

باری خدمت برادر مهربانم ستوده و سایر معلمان شریفی و جعفری و برادران دیگر سلام عرض می کنم امیدوارم که در سنگر مدرسه به عنوان یک برادر دینی و متعهد به انقلاب با برادران دانش آموز رفتاری داشته باشید که سرمشق و درسی باشد برای برادرانی که پا به این سنگر می گذارند و می خواهند با اسلام و قرآن همکاری و همیاری کنند.

برادران انقلابی

کسانی که در این خط باشند به خدا قسم خدا و امام زمان پشتیبان آن هاست و این را بگویم که کوچکتر از آن هستم که بخواهم برای شما بگویم. من وقتی که به مدرسه می آمدم و شما برادر ستوده و یا برادر عباسعلی شریفی برای ما از انقلاب صحبت می کردید ما بودیم که می گفتیم برای دلش می گوید ولی این چنین نیست و نخواهد بود. چون شما برادرانی متعهد و انقلابی هستید و من الآن که به جبهه آمده ام پی به سخنان گذشته شما می برم و فکر می کنم که ما چقدر وقت خود را تلف کردیم و به فکر هیچ چیز نبودیم.

ملت ایران برای انقلاب خون دادند

فقط می گفتیم انقلاب برای ما چه کار کرد، به خدا قسم الآن که من در جبهه هستم به سخنان شما پی می برم و می گویم که ما برای انقلاب چه کردیم؟ ملت ایران برای انقلاب خون دادند و آنقدر زحمت کشیده تا انقلاب را به شهر رساند و ما بعد از این همه شهید و صدها هزار مجروح نباید بیدار شویم و بفهمیم که این ها برای چه شهید شدند و سرانجام کار آنها به کجا خواهد کشید.

مملکتی اسلامی و امام زمانی

ما سرانجام این همه خون شهید را الآن می فهمیم ما نباید بگوئیم که انقلاب برای ما چه کار کرد، باید بگوئیم ما برای انقلاب چه کردیم؟! و ان شاالله از خداوند باید طلب آمرزش و پشیمانی کنیم و دیگر با این افرادی که به درد اسلام و قرآن نمی خورند رفت و آمد نکنیم. اگر که قابل اصلاح هستند اصلاح و اگر قابل اصلاح نیستند از خط خارج کنیم و مملکتی اسلامی و امام زمانی روی کار بیاوریم. همین طور است که الآن در شهر طریق القدس (بستان) همین طور شده که با فرستادن صلوات همه نیازهای خود را بر طرف می کنیم در شهر طریق القدس همه چیز صلواتی شده از نان گرفته تا لباس و غیره... باید ان شاالله کاری کنیم که در مملکت اسلامی ایران و بعد در جهان این کار را بکنیم تا خدا از ما خشنود شود.


و بالاخره از جنگ بگویم که اگر همه دنیا را به یک برادر پاسدار بدهند هنوز کم است چون این فداکاری هایی که از این برادران دیده می شود غیر قابل گفتن است(شنیدن کی بود مانند دیدن) من برای شما بگویم فایده ندارد باید خودتان به چشم خودتان ببینید وان شاالله با پیروزی کامل وقتی به اقلید برگشتم برایتان نقل خواهم کرد.

رزمندگان امام زمان را دیده اند

اگر خدا ما را مورد قبول خود قرار داد و لیاقت شهید شدن نصیب ما شد که ما شهید می شویم و اگر چه شهید بشویم و نشویم پیروزیم و در جبهه امام زمان در نزدیک ما است. برادرانی هستند که امام زمان را در سنگرها دیده اند.

امام زمان بشارت پیروزی را به رزمندگان داد

و این را بگویم که وقتی یکی از برادران پاسدار خواب خود را نقل می کرد می گفت که امام زمان در خواب به من گفت که مژده به شما خواهم داد و پیروزی شما نزدیک است فقط شما دعا کنید که دعای شما مستجاب و به جاست و به خدا همین دعاهای شما که ما را در جبهه نگه داشته همیشه در نماز امام را دعا کنید که خدا پشتیبان ماست باد تقدیم احترام برادر شما اسماعیل تقوا گفتنی زیاد است ولی وقت می خواهد.

ستون پنجم

و یک جریان در خط اول طریق القدس (بستان) مستقر در تنگه چزابه رخ داد برایتان شرح می دهم با عرض معذرت ما پس از 8 روز در خط مقدم و آشنایی با سنگر و مواضع خود و دشمن متجاوز می خواستیم حمله کنیم پس از یک شب که ما تدارکات دیدیم و آماده شدیم که فردا شب حمله کنیم ستون پنجم به متجاوز اطلاع داده بود که امشب حمله است خودشان به دست خودشان یک کیلومتر عقب نشستند و ما افسوس می خوردیم چرا خود به دست خود عقب نشستند می خواستیم تمام آنها را قتل عام کنیم و آنها را از هم بپاشیم ولی متاسفانه...
انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده