عاشقانه در راه خدا گام نهادم
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «حميد رفاهيت» 12 بهمن سال 1345 در خانواده ای مذهبی در شيراز ديده به جهان گشود. هفت ساله بود که جهت کسب علم و دانش راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را در مدرسه روزبهان و راهنمايی را در مدرسه فرهنگ و دبيرستان را در مدرسه بازرگانی گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنوب شد. پس از چندی به کردستان رفت و سرانجام 12 تير ماه 1362 منطقه عملياتی قصر شيرين در مصاف با دشمن به شهادت رسید.
متن وصیت: عاشقانه در راه خدا گام نهادم
"فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَٰلِحًا" پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد.
مپنداريد آنان كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند بلكه آنان زنده اند و نزد خدا روزى مى گيرند.
سلام برتو اى رهبربزرگ اسلام و به شما اى پدرم و اى مادرم. سلام بر شما كه اين گونه فرزند خود را در دامن پاك خويش پرورانديد و به خداى خود هديه كرديد. آرى بدانيد كه آزادانه و آگاهانه تنها هدفم در تمام نااميدی ها عاشقانه در راه خدا گام نهادن بود.
بر سنگ مزارم ننويسيد ناكام
آرى پدرم و مادرم در مرگم به جاى غم و اندوه شادى و مباهات را برگزينيد تا ديگران ادامه دهنده راهم باشند. هموطنان قدر اين امام عزيزمان را بدانيد و شما را به خدا سوگند همواره رهرو راهش باشيد كه راهى جز راه حسين نيست. و سخنى با تو اى برادر مهربان: بدان و آگاه باش كه برادرت آگاهانه راهش را انتخاب كرد بدان كه كسى مرا اجبار نكرد و اين خودم بودم كه خواستم به نداى هل من ناصرينصرنى حسين(ع) پاسخ دهم. برسنگ مزارم ناکام ننویسید. آرى برادرم من مى روم تا دنيا بداند دانش آموزى از پدر مادر و درس و زندگى به خاطر خدا و قرآن و اسلام اين چنين حاضر شد مشكلات را تحمل كند.
استعمار از سياهى چادرت مى ترسد
و اما تو اى خواهرم: قبل از هر چيز اين را بدان كه استعمار از سياهى چادر تو و امثال تو مى ترسد تا سرخى خون من. خواهرم حجاب را حافظ باش و منافقين را به لرزه درآور و اين چنين باش تا مريد زينب(س) باشى. در پايان به همه شما سفارش مى كنم كه مبادا در مرگ من شيون و زارى كنيد و هميشه سعى كنيد رهرو اسلام باشيد و امام را دعا كنيد و قدر اين پيرجماران را بدانيد.
قدرزر، زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى قدرگل، بلبل شناسد، قدر پيغمبر، على
الهى بندهاى اميدوارم كه بيش ازجرم ها اميد دارم سزاوارت نكردم بندگى ها منزه دارم از آلودگی ها
چوبى بى ياد تو باشم يك زمانى به كامم تلخ باد زندگانى
اگر چهبندهاى بس روسياهم ولى فريادرس جر تو نخواهم
اگر چه از جرم ما دنياست لبريز به پيش رحمت حق هست ناچيز
درپايان موفقيت همه شما عزيزان را از خدا خواهانم والسلام حميد رفاهيت 18آذر سال 1361
انتهای متن/