نامه شهيد اميدی«1»
شهيد «اميدعلی اميدی» در نامه ای خطاب به خانواده می نویسد: «مادر عزيزم اگر از نيامدن من به مرخصی ناراحت شده باشيد چون ما در جبهه جنگ سر پل ذهاب ماندگار شده ايم و در همان جا...» نامه اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

شهيد اميدعلی اميدی

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «اميدعلی اميدی» با نام مستعار ابراهيم دی ماه سال 1339 در روستای احمدآباد پل آبگينه دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات ابتدایی را تا کلاس چهارم در همان روستا گذراند و کلاس پنجم ابتدایی را در دبستان ملی راهنما گذراند اما متاسفانه فقر زندگی نگذاشت ادامه تحصيل دهد ترک تحصیل کرد و به کار در معدن گچ مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنگ شد و سرانجام 13 تیر ماه 1362 در نبرد با مزدوران بعثی و حزب کومله در جاده بوکان مهاباد به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: روزهای اول جنگ خاطره خودنوشت«1»

متن نامه «1»:

بسم الله الرحمن الرحيم خدمت پدر و مادر عزيزم سلام عرض می کنم. پس از تقديم عرض سلام و سلامتی شما و برادران و خواهران را از خداوند متعال خواهان و خواستارم و اميدوارم که حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتی نداشته باشيد و ملالی در کارتان نباشد و هميشه در کارهايتان پيروز و موفق باشيد و هميشه به خوبی و خوشی، زير سايه حضرت ولی عصر امام زمان(عج) زندگی کنيد و اميدوارم که سلام گرم مرا که از فرسنگ ها دور ولی با قلبی نزديک به سوی شما می آيد را بپذيريد.


باری پدر و مادر عزيزم اگر جويای حال اينجانب فرزندتان ابراهيم اميدی را خواسته باشيد حال من خوب است و هيچ گونه ناراحتی ندارم و سلامتی من برقرار است. تنها ناراحتی ام دوری از شماست که آن هم اشکالی ندارد چون اميدوارم که به همين زودی ها ديدارها تازه گردد. آمين يا رب العالمين.

در جبهه سرپل ذهاب ماندگار شده ايم

باری پدر و مادر عزيزم اگر از نيامدن من به مرخصی ناراحت شده باشيد چون ما در جبهه جنگ سر پل ذهاب ماندگار شده ايم و در همان جا به استراحت خود ادامه می دهيم و ديگر به پاتوق برای استراحت نخواهيم رفت. باری پدر و مادر عزيزم وضع اينجا خيلی خوب است و در اينجا نيروهای ما بر نيروهای دشمن برتری دارند و هر روز با يورش های برق آسای خود تعداد بی شماری از آن ها را به هلاکت می رسانند و آن ها را شکست می دهند. ان شاءالله که ما به همين زودی آن ها را از خاک وطن مان بيرون خواهيم راند و صدام هم نابود خواهيم کرد.

نبايد جبهه ها را خالی گذاشت

باری پدر و مادر عزيزم ان شاءالله سر فرصت به مرخصی خواهم آمد و زياد هم در فکر من نباشيد چون فعلاً نبايد جبهه ها را خالی کرد و اينجا واجب تر است تا به مرخصی بيايم و خودتان بهتر از من می دانيد، ديگر عرضی ندارم و از اين که اين نامه را اين طور خواب نوشته شده ام معذرت می خواهم چون شب بود و چراغ درست و حسابی هم نبود که نوری بدهد. تمام برادران و خواهران را سلام می رسانم، تمام قوم و خويشان را سلام می رسانم و همسايگان و دوستان را سلام می رسانم. خداحافظ.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده