خاطره‌ای از شهید بهمن امیری«1»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «موسيانی که خون سرخ و گرم مبارزانی که از اسلام دفاع می‌کردند و فقط هدفشان نجات اسلام و آن مسلمين محروم و ستم کشيده و ديگر خلق‌های در بند استعمارگر و ظالمان است و تنها...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

فرزندان غیور سرزمینم در آغوش خاک موسيان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «بهمن اميری» یکم فروردین سال 1345 در شهرستان ني ريز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران راهنمایی را در مدرسه فاطمی و دوره هنرستان را در مدرسه آب باریک شیراز گذراند. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران در آمد و عازم جبهه نبرد شد. وی پس از سالها مجاهدت سرانجام 4 تیر ماه 1367 آسمانی شد.

متن خاطره خودنوشت: موسيان در چنگال دشمن بعثی

شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می نویسد: خاطره‌ای از مسافرت به موسيان. به نام خداوند در هم کوبنده ظالمان و ستمگران و به نام خداوند نجات دهنده انسان‌ها محروم و ستم کشيده جامعه و به نام خداوند هستی بخشی که فطرت را آموخت.

ساعت 9 روز يکشنبه 8 اسفند ماه 1361 به موسيان رسيدم. موسيانی که مدت‌ها زير پای دژخيمان بعثی له شده بود. موسيانی که از خون انسان‌های آزاده که ايستادند و فداکاری کردند و تا آخرين نفس‌هايشان از ايثار و فداکاری دريغ نورزيدند رنگين شده است.

فرزندان غیور سرزمینم در آغوش خاک موسيان

موسيانی که خون سرخ و گرم مبارزانی که از اسلام دفاع می‌کردند و فقط هدفشان نجات اسلام و آن مسلمين محروم و ستم کشيده و ديگر خلق‌های در بند استعمارگر و ظالمان است و تنها برای عقيده‌شان می‌جنگيدند در خود جای داده است موسيانی که مانند آغوش گرم مادران فرزندان غيور اين سرزمين را در بغل گرفته و نوازش می‌کند. نمی‌دانم با چه زبانی بيان کنم. واقعاً قلم قاصر است و زبانم ناتوان است.

خلاصه بعد از اينکه يک کيلومتری از مقر تيپ فاطمه زهرا(س) با يک نفر از دوستان پياده‌روی کرديم به کنار شهر رسيديم و خرابی‌های شهر به چشم می‌خورد. خرابی چه خرابی...

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده