خاطره‌ای از شهید بهمن امیری «19»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «از شهرهای خرمشهر و آبادان گذشتيم، به سوی هويزه در حرکت بوديم، در کنار جاده هفت شهيد گمنام را در کنار همديگر به خاک سپرده بودند. شهيدانی که مادرانشان در انتظار بازگشت آنها می‌باشند اما...» متن کامل خاطره نوزدهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

مادری چشم انتظار فرزند

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «بهمن اميری» یکم فروردین سال 1345 در شهرستان ني ريز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران راهنمایی را در مدرسه فاطمی و دوره هنرستان را در مدرسه آب باریک شیراز گذراند. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه نبرد شد. وی پس از سالها مجاهدت سرانجام 4 تیر ماه 1367 آسمانی شد.

بیشتر بخوانید: شهری زير چکمه‌های دژخيمان // قسمت 18

متن خاطره خودنوشت قسمت «19»: مادری چشم انتظار فرزند

الآن شهربانی خرمشهر هستيم و می‌خواهيم از منطقه حماسه بيرون برويم. ناگفته نماند که در يکی از فلکه‌های خراب خونين شهر پيرمردی مشغول آب دادن چمن‌ها بود و برادران جهاد تهران فعالانه مشغول کار بودند.

از شهرهای خرمشهر و آبادان گذشتيم به سوی هويزه در حرکت بوديم در کنار جاده هفت شهيد گمنام را در کنار همديگر به خاک سپرده بودند. شهيدانی که مادرانشان در انتظار بازگشت آنها می‌باشند اما در دل سرزمين خوزستان آراميده‌اند.

صدها کيلومتر از اين سرزمين مقدس را امروز قدم‌ زده‌ام، سرزمينی که جوان‌های تکه شده بدست مزدوران را در آغوش گرفته تمام اين سرزمين‌ها سوراخ - سوراخ و همه مملو از خاکريزهای کوچک و بزرگ و مثلثی و سنگرهای تانک می‌باشد.

در هر گوشه‌ای از اين سرزمين، مظلومی بيرقی به آسمان برافراشته است و در کنار آن فرزندان پاک و مخلصی مشغول خدمت می‌باشند. در اين خاک‌ها و ماسه بادی‌ها خالصانه خدمت می‌کنند. بدون اينکه خم به ابرو بياورند(هويزه 27 مهرسال 1363 ساعت 2:30دقیقه)

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده