جادههای پر پيچ و خم کردستان
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «بهادر ابراهيمی» ششم فروردين سال 1346 در خانوادهای مومن و متدین دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. سال 1364 پس از چهار سال تحصيل موفق به اخذ ديپلم شد.
او پس از شرکت در کنکور سراسری در دانشگاه پذیرفته شد ولی بنا بر شرایط وقت و جنگ تحمیلی برای دفاع از کشور تصمیم گرفت به سربازی برود تا وی پس از دوسال حضور در جبهه سرانجام 26 خرداد سال 1367 در جبهه ماووت در غرب کشور به شهادت رسید.
متن نامه «2» :
بسم الله الرحمن الرحيم خدمت برادر عزيز و بهتر از قلبم جناب احمد ابراهيمی سلام.
پس از تقديم عرض سلام اميدوارم که حالت خوب باشد و هيچگونه نگرانی و ناراحتی نداشته باشيد و اميدوارم اين سلام گرم و دانشين مرا که از جادههای پر پيچ و خم کردستان و از کوهها و درختان سر به فلک کشيده کردستان سرچشمه میگيرد پذيرا باشی و برادر من هيچگونه ناراحتی ندارم به جز دوری شما و من از شما میخواهم که برای من هيچگونه ناراحت نباشيد و من تا برادرانی مانند شما جوانمرد و شما مستمند دارم هيچگونه ناراحتی به خود راه نمیدهم.
برادرروز پنج شنبه موقعی که مرا ساعت 5 عصر پای اتوبوس آورد، صبح روز بعد يعنی جمعه مورخه 16مرداد 1366 ساعت 6 عصر به مقصد خود يعنی مهاباد رسيدم و بچه هاخيلی خوشحال شدند.
برادر عزيز اميدوارم که هميشه زندگی خود و فرزندانتان را به خوشی و خوشبختی بگذرانيد و در آخر مزاحم اوقات شريف شما نمیشوم و در همينجا با شما خداحافظی میکنم و سلام مرا به همه برسانید. از سوی ابراهيم در مورخه 18 مرداد سال 1366 والسلام.
من روز شنبه مورخه 6 فروردین 1367 به بوکان رسيدم و در همان شب برگه گواهی مجروحيت را که میخواستم از تيپ گرفتم و الان پهلوی خودم هست و بعدا به من 5 روز مرخصی دادهاند که بيايم چون کم بود نيامدم و من ايستادهام تا مسئول خودمان بيايد و من مرخصی بگيرم و بيايم و چون که رضائی گفت دکتر تا پانزدهم نيست من به مرخصی نيامدم و تو هم يادت نرود و به دنبالش بروی و در آخر سلام خود را به پدر و مادر مهربانم و برادران عزيزم استاد احمد با اهل خانواده و محمد و با اهل خانواده و علی را با اهل خانواده میرسانم به اميد ديدار مورخ 7فروردین 1367 .والسلام.
انتهای متن/