شهید «رضا احمدی» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: شما را به برپا داشتن نماز و روزه و احکام الهی سفارش می کنم، زیرا آنچه ما را موفق و پیروز دارد اسلام و خداست. از همه خویشان و اقوام دور و نزدیک طلب بخشش و عفو می‌کنم و اگر از من ناراحتی دارند امید است مورد عفو قرار گیرم.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید«رضا احمدی»، هشتم مرداد 1336، در شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش موسی، کشاورز بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. استوار یکم ژاندارمری بود. سال 1359 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. هجدهم مهر ماه 1366، در پاسگاه ریگ چاه روستای قرقروک زابل هنگام درگیری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در بهشت مصطفی زادگاهش قرار دارد.

شما را به انجام احکام الهی سفارش می کنم

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام هستی بخش عالم بقا و به نام رحمان و رحیم.

سلام بر امام

سلام بر امام عزیز خمینی بزرگ، روح دمیده ملت غیور ایران. سلام بر آیت الله منتظری امید امت و امام و با سلام بر شهیدان و جانبازان و رزمندگان صحنه پیکار حق علیه باطل.

خدمت پدر و مادر عزیز و گرامی سلام عرض می‌کنم و امیدوارم از یکتای بی همتا که لطف خداوند شامل حالم بشود و مورد عفو و بخشش شما عزیزان قرار بگیرم و در این لحظات آخر عمر عاجزانه طلب بخشش از شما عزیزان را دارم و این جزء وصیت بنده می باشد.

برادران و خواهرانم را سلام دارم و امیدوارم ایشان هم اگر بدی از من دیدید بنده را ببخشید و حلال کنید و اما شما ای برادران عزیز سعی کنید جای خالی مرا در جبهه های نبرد حق علیه باطل پر کنید و مبادا تحت تأثیر حرف های مردم قرار بگیرید که همانا خداوند ناظر بر اعمال ماست. شما را به برپا داشتن نماز و روزه و احکام الهی سفارش می کنم، زیرا آنچه ما را موفق و پیروز دارد اسلام و خدا. از کلیه خویشان و اقوام دور و نزدیک طلب بخشش و عفو می کنم و اگر از من ناراحتی دارند امید است مورد عفو قرار گیرم.

 و اما شما ای پدر بزرگوار کاش این شب حمله اینجا بودی با من به پاس این همه زحماتی که برایم متحمل شدید دست و پایت را می بوسیدم. زیرا آن دست و پا واقعاً بــرایـم زحمت کشیده و پدر جان شما و مادرم را عاشقانه در آغوش می کشم زیرا این شما بودید که درد و رنجم را تاکنون متحمل شدید و شما را سفارش می کنم که بر مزارم گرد بنشینید و آنقدر گریه کنید که سنگ قبرم شسته از اشک شما عزیزان بشود و بدن بی غسل من با آب چشم شما عزیزان که رحمت خداوند در آن است. غسل داده شود. می دانید چرا می گویم گریه کنید زیرا شما خود واقف بودید که سرتاسر زندگیم درد و رنج و ستم بود و جگرم خون و دلم لخته لخته خون اما لبانم خندان، لبانی خندان بدین جهت که بر روزگار بخندم و این دنیای پرفریب و ریاکار را به همانگونه که او مرا بازیچه قرار داده من هم به او لبخند بزنم. در هر صورت وصایایی داشتم که به علت فشردگی و نبودن وقت موفق نشدم روی کاغذ بیاورم و ده دقیقه دیگر به امید خداوند راهی خط هستیم و شما عزیزان را به یکتای بی همتا می سپارم. به امید اینکه ادامه دهندۀ راهم باشید و هر وقت توانستید سری به مزارم بزنید تا شما را زیارت کنم. به امید پیروزی لشکریان دلیر اسلام بر کفار دنیا و به امید سلامتی و طول عمر رهبر عظيم ما امام خمینی و زیارت کربلا.

جنگ جنگ تا پیروزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده