آگاهانه زيستم و آگاهانه جنگيدم و آگاهانه به ابديت پيوستم
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «محسن علیپور» سیام شهریور سال 1343 در محله قانینو شيراز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد.کلاس چهارم ابتدایی بود که به خاطر مشکلات اقتصادی خانواده از درس باز ماند. يک سال بعد به جوشکاری مشغول شد. سال 1359 جنگ تحمیلی دشمن بعث بر عليه ايران اسلامی آغاز شد. او دوره آموزشی را گذراند و راهی جبهه غرب شد. وی سرانجام 27 اسفند 1360 در منطقه عملیاتی عینخوش به شهادت رسید.
متن وصیت «2» : آگاهانه زيستم و آگاهانه جنگيدم و آگاهانه به ابديت پيوستم
بسم الله الرحمن الرحيم إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ بهنام خداوند بخشنده مهربان اينجانب محسن علىپور وصيتنامه را شروع مىكنم. اكنون كه در حال نوشتن اين وصيتنامه هستم شوق عجيبى براى رفتن به جبهه در خود احساس مىكنم بعد از شما مىخواهم كه راه شهيدان و راه حسين(ع ) را ادامه دهيد و از پدرم مىخواهم كه برادرانم را كه در راه اسلام و اين مكتب خمينى مىكوشند يارى دهد و به آنها كمك كند.
من وقتى كه لباس سپاه راه برتن كردم هزار مرتبه فرق كردم و آنجاست كه انسانيت را دريافتم و اگر افتخار شهيد شدن را يافتم همگان بدانند آگاهانه زيستم و آگاهانه جنگيدم و آگاهانه به ابديت پيوستم و فرياد سر میدهم كه من فداى مكتب خمينى و راه خمينى و مرام خمينى كه همهاش راه خداست میشوم و نه يك باربلكه دوست دارم هزاران مرتبه فداى اين اسلام واين مكتب بشوم.
به مادرم بگوييد كه در قرآن آمده است كه فرزنددار شدن يك امتحان است و يك هديه از طرف خداست و به موقع لازم بايد آن را پس دهيد. اى پدر و مادر شما بايد به اين منافقين و كفار بفهمانيد كه اين جوانان با چشمان باز به جبهه مىروند و شهيد مى شوند و نه به زور.
اى پدر دستانم را باز بگذاريد تا تمامى راحت طلبان ببينند كه من با خود چيزى نمى برم و بفهمند كه انقدر دنبال شكم خود ندوند و بايد كمك اين انقلاب كنند تا بتوانيم به تمام مستكبران و زورگويان شرق و غرب ستيز كنيم تا رهبر ما تنها نماند تا بتوانيم صهيونيزم را نابود كرده و آنها را به سزاى اعمال خود برسانيم. 30 بهمن سال1360محسن على پور پادگان شهيد عبدالله مسگر
مادر منشين چشم براه برگذر امشب برخانه پرمهر تو زين لحظه نيايم
آسوده بيارام مكن فكر پسر را برحلقه اين خانه دگر پنجه نسايم
انتهای متن/