جبهه چگونه زیستن را به من آموخت
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «هادی ساجدی» یکم شهریور سال 1346 در خانواده ای مذهبی در استهبان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دبیرستان را در رشته تجری میگذراند تا اين که در مهر ماه سال 1360خود را محصلی 16ساله به بسيج معرفی و به جبههدارخوين اعزام شد. او در بخش مخابرات بیسیم چی بود که سرانجام 16 اردیبهشت سال 1361 در عملیات فتح المبین منطقه امالرصاص با اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای پیرمراد استهبان به خاک سپرده شد.
متن وصیت «1» : جبهه چگونه زیستن را به من آموخت
بسمه تعالى وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. گمان مبريد كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند بلكه زندهاند و نزد خدا روزى مىبرند.
با درود به رهبركبير انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران امام امت خمينى بزرگ و سلام بر شهيدان راه حق و آزادى و سلام بر مجروحين و معلولين انقلاب بزرگ اسلاميمان وصيتنامه خويش را آغاز مىكنم.
حكومت علىوار به رهبرى امام
من فقط به خاطر الله و رسيدن به لقاءالله قدم به جبهه مقدس حق عليه باطل گذاشتم و هدف رسيدن به پيروزى و پياده شدن جمهورى اسلامى و حكومت علىوار به رهبرى امام امت خمينى كبير بود. با آنكه امامم را زیاد دوست میدارم ولی هرگز او را ندیدهام و امیدوارم که در حرم امام حسین علیه السلام پشت سر امام نماز بخوانم.
آمدن جبهه به من آموخت كه چگونه زندگى كنم چون شاهد پرپر شدن بهترين جوانان اين ملت مظلوم بدست ظالمين بودم و از من انسانى ساخت استوار و معتقد به رهبرى صحيح و فهميدم مرگ با عزت اگر كه خونين است ولى بهتر از زندگى ننگين است و باز فهميدم كه مرگ خونين برپا مىكند دين و درخت.
دين بايد از خون جوانان دوازده ساله اى كه امام آن را رهبرخود مىخواند آبيارى شود كه ثمره آن آزادى تمامى مستضعفين از زير يوغ استكبار واستعمار جهانى به ويژه آمريكا و شوروى و اسراييل و... جهانخوار است.
انتهای متن/