خاطره روزنوشت شهيد کرامت اله زارعيان «5»
شهيد «کرامت‌اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح از خواب بيدار شدم وضو گرفتم نماز خواندم، بعد رفتم و از سنگر احسان اسلحه و کوله پشتی خودم را آوردم و پهلوی سنگر تدارکات گذاشتم و خودم اسلحه را آوردم گذاشتم سنگر و...» متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

سنگر تدارکات

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «کرامت اله زارعيان جهرمی» سوم فروردین سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی در آبادان به دنيا آمد. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. با آغاز جنگ تحمیلی خانواده به جهرم عزیمت کردند و کرامت اله در مدرسه راهنمایی مهديه جهرم مشغول به تحصيل شد. دانش آموز بود که راهی جبهه شد و سرانجام 28 اردیبهشت سال 1361 در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای رضوان جهرم به خاک سپرده شد.

متن خاطره روزنوشت «5» : سنگر تدارکات

تاريخ سه شنبه 10 فروردین سال 1361. صبح از خواب بيدار شدم وضو گرفتم نماز خواندم، بعد رفتم و از سنگر احسان اسلحه و کوله پشتی خودم را آوردم و پهلوی سنگر تدارکات گذاشتم و خودم اسلحه را آوردم گذاشتم سنگر تدارکات و با عبدالرحمان نهار گرفتيم و تقسيم کرديم بعد هم گفتند بلند شويد که می‌خواهيم برويم دهکده بهشتی و من هم به کمک عبدالرحمان وسايل تدارکات را در ماشينی گذاشتيم و حرکت کرديم.

یک ساعتی توی راه بوديم تا اين که رسيديم به دهکده بهشتی و وقتی که وسايل پياده کرديم من رفتم کوله پشتی و اسلحه‌ام را گذاشتم در اتاقی که بوديم و رفتم شنا و خواستم که لباسم را بشورم که يک ماشين آمد و با بلندگو اعلام کرد که شيخ روحانی از روحانيون انتخابی از استان فارس آمده‌اند برای بازديد جبهه‌ها و يکی از آنها می‌خواهد سخنرانی کند و در ميدان آمده، جمع شويد.

منم فوری رفتم به ميدان و ديدم که هنوز کسی نيامده و بعد با احسان رفتيم روی درخت کُنار و تا می‌توانستيم خورديم و بعد به ميدان دهکده آمديم و سخنرانی برادر روحانی را شنيديم و بعد غروب رفتم وضو گرفتم نماز خواندم و بعد شام مرغ برنج خورديم و خوابيديم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده