عملیات کربلای 5 و رشادتهای عبدالخالق
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «عبدالخالق امیری» دوم فروردین سال 1343 در روستای بند امیر شهرستان مرودشت دیده به جهان گشود. هفت سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات را تا مقطع پنجم ابتدایی گذراند سپس ترک تحصیل کرد.
پدر این شهید بزرگوار در این رابطه میگوید: سال پنجم را که تمام کرد به کمک من آمد. پس از گذراندن تابستان، برای ثبت نام ششم هرکاری کردم راضی نشد و گفت: «پدر نمیخواهم شما کار کنید و من درس بخوانم، من هم میخواهم کار کنم و روی پای خودم بایستم.»
عبدالخالق درس را ترک کرد و به کار پرداخت و پس از مدتی به عنوان شوفر کامبین مشغول به کار شد. او پسری زرنگ، کاری و متدین بود و در کلاسهای مذهبی مسجد شرکت میکرد و پای سخنرانیهای دینی مینشست. او آنچنان فعال بود که پس از انقلاب بیش از همه در مجالس و فعالیتها شرکت میکرد و وظیفه خود میدانست که از انقلاب و مردم دفاع کند.
قبل از موعد سربازی، برگ اعزام به خدمت را گرفت و عازم سربازی شد. دوران آموزشی را در شهررضا یگان ارتش گذراند و پس از آن به منطقه شلمچه اعزام شد.
مادرش میگوید: «پسرم به سربازی رفت و دوران آموزش را در توپخانه شهر رضا تمام کرد و به مرخصی آمد.» در همان ایام مرخصی نشسته بودیم داشت از روزهای خدمت تعریف میکرد که گفت: «مادر اگر شهید شدم مرا ببخشید و حلالم کنید.»
در این مدت هر وقت به مرخصی میآمد از شهادت صحبت می کرد تا اینکه در آخرین مرخصی رو به من کرد و گفت: «مادر چرا مرا حلال نمی کنی؟» گفتم: «مگر چه شده مادر!» گفت: «من همیشه با اورژانس شهید و مجروح میبرم ولی خودم شهید نمیشوم. فکر میکنم که گره کار من در رضایت قلبی شماست. از خدا میخواهم که من هم شهید شوم.» روز آخر موقع خدا حافظی گفت: مادر من دیگر نمیآیم و شهید می شوم...» حلالیت طلبید و خداحافظی کرد و آن آخرین دیدار بود.
شهید «عبدالخالق امیری» سرانجام یازدهم دی ماه 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای بندامیر مرودشت به خاک سپرده شد.
انتهای متن/