خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «46»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آن شب به خاطر تاريکی زياد، دره کنار پاسگاه را با منور روشن ساختيم و تاريکی، ريزش برف پر آب و شدت باد به حدی بود که بيرون آمدن از سنگر کشنده بود...» قسمت چهل و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

پرتاب منور

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

قسمت «46» خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :

دهم فروردین سال 1360

روز دهم فروردین سال 1360 هوا به شدت دگرگون و سرد است، ابر سياهی آسمان را پر کرده بود که بعد از مدت کوتاهی شروع به باريدن برف نمود.

ساعت از 3 بعد از نيمه شب گذشته بود در حدود يک بند انگشت برف بر زمين نشسته بود که برای فردا به علت گرم بودن زمين اثری از آن جز در قله‌ها نبود.

آن شب به خاطر تاريکی زياد، دره کنار پاسگاه را با منور روشن ساختيم و تاريکی، ريزش برف پر آب و شدت باد به حدی بود که بيرون آمدن از سنگر کشنده بود و در فاصله هر چند دقيقه‌ای رعد و برق‌های مهيب تمام منطقه پايگاه را روشن می‌کرد و در اين فاصله کوتاه که برق برزمين می‌تابيد، می‌شد حتی زير بوته‌ها را هم ديد.

آن شب هم گذشت و اتفاق ناگواری به وجود نيامد؛ کليه سربازان منقضی 56 در پايين جمع شده بودند و منتظر هليکوپتر بودند که فردا بيايد و آنها را به سقز ببرند.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده