نوید شاهد سمنان - صفحه 4

navideshahed.com

برچسب ها - نوید شاهد سمنان
تاریخ نگاری جانبازان ۷۰ درصد/ قسمت اول
در این کلیپ جانباز ۷۰ درصد «غلامعلی جلالی‌نسب» نقل می‌کند: «جانبازان و خانواده‌هایشان با ایمان به خداوند و روز قیامت در راه او صبر پیشه کرده‌اند تا مزدشان را در آخرت از خداوند دریافت کنند.»
کد خبر: ۵۹۱۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

تاریخ نگاری جانبازان ۷۰ درصد/ قسمت اول
در این کلیپ جانباز ۷۰ درصد «غلامعلی جلالی‌نسب» نقل می‌کند: «جانبازان و خانواده‌هایشان با ایمان به خداوند و روز قیامت در راه او صبر پیشه کرده‌اند تا مزدشان را در آخرت از خداوند دریافت کنند.»
کد خبر: ۵۹۱۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

تاریخ نگاری جانبازان ۷۰درصد/ قسمت اول
در این کلیپ جانباز ۷۰درصد «غلامعلی جلالی‌نسب» نقل می‌کند: «جانبازان و خانواده‌هایشان با ایمان به خداوند و روز قیامت در راه او صبر پیشه کرده‌اند تا مزدشان را در آخرت از خداوند دریافت کنند.»
کد خبر: ۵۹۱۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

شهید «ابوالفضل نیکذات» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «به نامش که زندگی‌ام به‌خاطر اوست و شدنم به‌خاطر اوست و شدنم در جهت اوست و معشوق و معبود و مرادم اوست. در این جاست که می‌گویم: شهادت، سرآغاز پایندگی است.»
کد خبر: ۵۹۱۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۱

برادر شهید «ابوالفضل نیکذات» نقل می‌کند: «می‌گفت: وقتی من رفتم، شما باید هوای اون‌ها رو داشته باشین! گفتم: حالا مگه کجا می‌خوای بری؟ گفت: تو راه اهواز شهید می‌شم. به شوخی گرفتم. گفت: شوخی نگیر، خدا شاهده راست می‌گم. آخه خوابش رو دیدم.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۱

مادر شهید «ابوالفضل نیکذات» نقل می‌کند: «گفت: می‌خوام برم بنیاد شهید برای همیشه اون‌جا بمونم. گفتم: آخرش نفهمیدم چی می‌گی؟ وقتی ابوالفضل شهید شد و پرونده‌اش برای همیشه در بنیاد شهید ماند، تازه منظورش را فهمیدم.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۱

شهید «حسین ملک‌بالا» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «مادرم! از من ناراحت نباشید، چون هدفی دارم و آن هدف حق است.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹

مادر شهید «حسین ملک‌بالا» نقل می‌کند: «لباس‌های جدیدش را پوشید و از خانه بیرون رفت. وقتی برگشت لباس‌های مندرس به تن داشت. علت را که پرسیدیم گفت: پسر فلانی را دیدم که لباس‌های پاره به تن داشت و با حسرت زیادی به لباس‌هایم نگاه می‌کرد، من هم لباس‌هایم را به او دادم.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹

مادر شهید «حسین ملک‌بالا» نقل می‌کند: «لباس‌های جدیدش را پوشید و از خانه بیرون رفت. وقتی برگشت لباس‌های مندرس به تن داشت. علت را که پرسیدیم گفت: پسر فلانی را دیدم که لباس‌های پاره به تن داشت و با حسرت زیادی به لباس‌هایم نگاه می‌کرد، من هم لباس‌هایم را به او دادم.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹

مادر شهید «حسین ملک‌بالا» نقل می‌کند: «لباس‌های جدیدش را پوشید و از خانه بیرون رفت. وقتی برگشت لباس‌های مندرس به تن داشت. علت را که پرسیدیم گفت: پسر فلانی را دیدم که لباس‌های پاره به تن داشت و با حسرت زیادی به لباس‌هایم نگاه می‌کرد، من هم لباس‌هایم را به او دادم.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹

برادر شهید «حسین ملک‌بالا» نقل می‌کند: «قبل از شهادتش پیش من آمد و با من خداحافظی کرد و گفت: من چطور خوبی‌های تو را جبران کنم. اگر شهید شدم نزد مولای خودم علی(ع) تو را شفاعت خواهم کرد.»
کد خبر: ۵۹۱۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹

شهید «حسن عربی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «شهادت ارثی است که به بندگان صالح خداوند می‌رسد و شهادت معامله‌ای است بزرگ که خریدار آن خداست و فروشنده‌ آن عاشق خدا.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

شهید «حسن عربی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «شهادت ارثی است که به بندگان صالح خداوند می‌رسد و شهادت معامله‌ای است بزرگ که خریدار آن خداست و فروشنده‌ آن عاشق خدا.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

شهید «شهید حسن عربی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «شهادت ارثی است که به بندگان صالح خداوند می‌رسد و شهادت معامله‌ای است بزرگ که خریدار آن خداست و فروشنده‌ آن عاشق خدا.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

قسمت دوم خاطرات شهید «حسن عربی»
برادر شهید «حسن عربی» نقل می‌کند: «روزی که آمد مرخصی، یک راست رفت داخل اتاق. اصلاً توی آن چند روز یکبار هم سراغ کبوترهایش را نگرفت. فقط روز آخر مشتی گندم برایشان ریخت و چند لحظه به تماشا نشست. رفتارش برای همه غیرمنتظره بود.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

برادر شهید «حسن عربی» نقل می‌کند: «حسن بچه‌ها را نشانده بود دور اتاق. آن‌ها سینه می‌زدند و او برایشان می‌خواند: من به دیدار خدا می‌روم به جمع پاک شهدا می‌روم. این خط را آن‌قدر محزون می‌خواند که اشک را مهمان چشم‌هایم کرد.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

شهید «علی‌اصغر دهقانی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «از شما می‌خواهم که در دادگاه وجدان، خود را محاکمه کنید و به سوی خدا باز گردید که فردا دیر است. از اسلام و قرآن دفاع کنید.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷

خواهر شهید «علی‌اصغر دهقانی» نقل می‌کند: «مادرم گفت: ما که امیدمون از همه‌جا قطع شد جز خدا، متوسل می‌شیم به علی‌اصغر امام حسین(ع) و اسمش رو همین می‌گذاریم. به حرمت صاحب نامش، روز به روز حالش رو به بهبودی رفت.»
کد خبر: ۵۹۱۳۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷

برادر شهید «علی‌اصغر دهقانی» نقل می‌کند: «برای او نامه نوشتند که: بیا! مادرت دارد از دست می‌رود. او جواب داد: مادر را خیلی دوست دارم، اما نمی‌توانم از تکلیفی که بر من شده سر باز بزنم. فقط صبر چاره کار است. بگویید همه کسانی که در جبهه هستند علی‌اصغر او هستند.»
کد خبر: ۵۹۱۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷

برادر شهید «علی‌اصغر دهقانی» نقل می‌کند: «برای او نامه نوشتند که: بیا! مادرت دارد از دست می‌رود. او جواب داد: مادر را خیلی دوست دارم، اما نمی‌توانم از تکلیفی که بر من شده سر باز بزنم. فقط صبر چاره کار است. بگویید همه کسانی که در جبهه هستند علی‌اصغر او هستند.»
کد خبر: ۵۹۱۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷