اواخر مرداد ماه سال 1365 نصرالله بدون اطلاع خانواده از طريق حوزه ي علميه ي گويم روانه ي جبهه شد . او قصد داشت که پس از مراجعت از نخستين ماموريت خود راهي قم شود و در حوزه هاي علميه آن شهر به تحصيل ادامه دهد .
زندگی نامه شهيد نصرالله اسعدی / شهادت دهم مهر ماه

نوید شاهد فارس:  شهيد نصرالله اسعدی در سال 1350 در روستاي ثاروان جهرم چشم به جهان گشود. او در ايام کودکي نسبت به مسائل ديني و مذهبي علاقه داشت . از این رو نخستين رکعت نماز عشق را پشت سر پدر قامت بست و از آن پس  تا آخرين لحظه ي حيات اين فريضه ي مقدس را ترک نگفت .
 با فرا رسيدن سن مدرسه تحصيلات را در دبستان روستا آغاز کرد . وي از نخستين روزهاي مدرسه استعداد و هوش خود را بروز داد و به سرعت از بقيه همکلاسهاي خود گوي سبقت را ربود.

نصرالله تحصيلاتش را تا مقطع راهنمايي در روستای زادگاهش گذراند و سپس جهت ادامه  تحصيل به خفر رفت . هنوز مدت زمان زيادي نگذشته بود که از خفر به جهرم بازگشت و از پدر خواست که اجازه دهد تا به حوزه ي عمليه برود . پدر با اين درخواستش موافقت نمود و نصرالله با قلبي سرشار از اميد و اراده اي مصمم رهسپار حوزه علميه امام جعفر صادق عليه السلام گويم شد .

با توجه به هوش و استعداد خارق العاده اي که داشت ، خيلي زود مورد توجه اساتيد و مسئولان حوزه ي آنجا قرار گرفت .
او سعي مي کرد که همواره دروس خود را وارد زندگي عادي و روزمره سازد و به اين وسيله زندگي پر بار و معنوي را پيشه ي خود نمايد . نصرالله با اينکه سن کمي داشت اما هميشه پيرامون دنيا و آخرت تفکر مي نمود . 

وي در مورد جبهه و خبرهاي جنگ علاقه ي زيادي از خود نشان مي داد و با اينکه تا آن زمان جبهه را نديده بود اما دل از کف داده و شور و شوق جبهه را در سر داشت
 . اواخر مرداد ماه سال 1365 نصرالله بدون اطلاع خانواده از طريق حوزه ي علميه ي گويم روانه ي جبهه شد . او قصد داشت که پس از مراجعت از نخستين ماموريت خود راهي قم شود و در حوزه هاي علميه آن شهر به تحصيل ادامه دهد . وي در نيمه دوم ماه محرم الحرام به جبهه رفت و در جزيره ي مجنون مستقر شد .
نصرالله شبها و در خلوت تنهايي اش گوش اي دور از نظر به نماز و راز و نياز با يگانه معبود جهان مي ايستاد و پيشاني بندگي بر خاک مي سائيد . همين که نمازش را قامت مي بست آتش نهفته اي در دلش شعله مي کشيد و وجودش را از درون مي سوزاند .

 او در الحاح و زاري خود ، با قلبي شکسته شهادت را از معشوق طلب مي نمود . او که عاشق بود وصال را تنها در شهادت مي ديد .
روز دهم مهرماه سال 65 مجنون جلوه ي ديگري داشت و نصرالله مثل هميشه چشم انتظار رسيدن شاهد شهادت . در آن روز سرانجام انتظارش  پايان يافت و او توانست شاهد مهوش شهادت را در آغوش بفشرد و هم آغوش با وي تا محضر قدس حضرت دوست پرواز کند .  روحش شاد.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده