تاملی در وصیت نامه کارمند شهيد عليرضا نجف پور؛
برادرانی که این وصیت نامه را می شنوند و یا به آن ها خواهند رسید فقط یک تقاضا دارم و آن این که امام را قلب العارفین و امام المسلمین را تنها نگذارید.
برادران؛ نمازهای جماعت و نماز جمعه را برای تقرب به خدا قرار دهید

نوید شاهد فارس : شهيد عليرضا نجف پور در 15 مهر ماه 1343 در  زرقان بدنيا آمد. دوران کودکي را در زرقان گذراند و در سن 12 سالگي براي تحصيل در حوزه ي علميه به شيراز آمد و در مدرسه ي علميه محموديه زير نظر اساتيدی چون زبرجد و نگهبان طلب علم کرد.

او تا زمان حضور در جبهه مسئوليتهاي مختلفي داشتند از جمله امام جماعت مسجد المهدي در زرهي امام جماعت مسجد گويم امام جماعت مسجد حسيني.
ابتدا در جهاد سازندگي زرقان کار مي کرد و سپس مدتی به صورت افتخاری در بنیاد شهید بیضاء مشغول خدمت شد.
از سال 59 و از طريق سپاه تيپ امام حسن مجتبي به جبهه اعزام شد و حدود 7 سال در مناطق عملياتي بود و در عملياتهاي کربلاي 4 کربلاي 5 والفجر شرکت داشت . در سپاه کارهاي فرهنگي انجام مي داد و معاون فرهنگي تيپ امام حسن مجتبي بود.

شهيد عليرضا نجف پور سرانجام در عمليات کربلاي 5 در جزيره ي ماهي در 20 دی ماه 1365 بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسيد. پیکر وی پس از 11 سال در آبان سال 76 در شيراز به خاک سپرده شد.

( متن وصیت نامه)

بسم الله الهادی

فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ آل عمران3 آیه 195 . پس آن کسانی که هجرت کردند و از دیار و شهر خود خارج شدند و در راه این هجرت الی الله ناراحتی متحمل شدند و جهاد کردند و در راه خدا و کشته شدند در می گذریم از گناهان آن ها و هر آئینه آن ها را در بهشت های وارد می کنیم که در زیر آن ها آب های مصفا جاری است و این پاداشی است از نزد خدا و نزد خداست خوبی ها .

این را با دلی آکنده از محبت به خودت می گویم : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله . ای خدا از آن جا که تو از قبل ها اطلاع داری اگر یقین کامل از این شهادتین را در قلب ندارم تو خودت و قلبی بحبک متیما قرار فرما . اکنون که قصد حرکت به جبهه های نبرد را دارم به یک منظور می روم و آن : گر چه ببرم تو شبی تنگ در آغوش کس ، تا سحر که زکنار تو جوان برخیزم .

و از آن جا که در راه رسیدن به مقام عالیه انسان و در راه دست یافتن به خدا گونه شدن پیدا نمودن نفس مطمئنه اول ساخت و بعد یقین وصال است.  رفتن به جبهه را نسبت به وصال تو انتخاب نمودم برای چند لحظه فکر کردم که درسم و امیدهای آینده ام اما برای ساعت ها فکر کردم بلکه از خدا تقاضا نمودم که مرا با کسانی در دنیا و آخرت قرار دهد که آن ها " وشتاق الی قربک فی المشتاقین " است مگر شوق به لقاء تو دیگر اجازه ماندن می دهد مگر عشق به وصال تو و چشیدن شیرینی رحمت تو فرصت فکر ماند در دنیا به انسان می دهد که : مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم ، طایر قدسم و از دام جهان بر خیزم .

خدایا من نمی دانم که برای شکر نعمت های تو از چه زبانی استفاده کنم و برای رسیدن به وصال تو بهترین راه ، راه جبهه انتخاب کردم پس در این راه ( روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده ) .

برادرانی که این وصیت نامه را می شنوند و یا به آن ها خواهند رسید فقط یک تقاضا دارم و آن این که امام را قلب العارفین و امام المسلمین را تنها نگذارید و برای پیروزی اسلام از ایشان پیروی کنید چون امت ما مورد توجه خدا می باشد و هر گروه که مورد توجه حق گردد به شرط پیروی از اولی الامر رستگار و پیروز خواهد شد .

دوم : این که تا حد امکان از منکرات جلوگیری و امر به معروف کنید . مهمترین مسئله این است که اکنون که ما رفتن به جبهه را برای وصال خود انتخاب نمودیم شما نیز نمازهای جماعت و نماز جمعه این فریضه  مهم را برای تقرب به خدا قرار دهید . اکنون که به جبهه می روم از خدا پیروزی اسلام را خواهانم و برای چندمین بار از او درخواست می کنم خدایا مرا طوری بمیران و به خودت برسان که فقط مخصوص شهداست یعنی در راه رسیدن به تو بندم صد پاره گردد

و از آن جا که گناهانم زیاد است مرا با زجر و فشار شکنجه به خودت نزدیک کن که آن گاه که به نزدت رسیدم پاک باشم .

و در پایان چند کلمه دعا که متواضعانه از خدا خواهانم . خدایا : شهادت ما را و پاره ، پاره شدن ما را در راه خودت وسیله ای برای وحدت هر چه بیشتر مسلمین جهان قرار فرما . ترا به حق خون شهدای گمنام هر انقلاب که یاور حسین است را طول عمر عطا فرما و ترا به حق صالحین مقرب به درگاهت تعجیل در ظهور حجت خودت امام زمان مهدی (ع) قرار فرما . بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است / با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع

و از کل برادران و خواهرانی که از من حقی دارند مرا حلال کنند . و در آخر از استادان معظم آقای امامی در قم و آقای رحیمی در زرقان و آقای زبرجد کمال تشکر را در رابطه با زحمات ایشان می نمایم و امیدوارم مرا دعا کنید و حلال نمائید .
" یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون " . ای کسانی که ایمان آورده اید صبر کنید و دعوت کنید به صبر کردن این صبر را برای پیروزی نبرد قرار دهید و با هم برای رابطه با خدا رابطه بر قرار کنید شاید رستگار شدید . خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . علیرضا نجف پور . 22/1/1361 . والسلام

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ،مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده