آخرين بار که به مرخصي آمده بود حال ديگري داشت و گويي خبر از آينده اي مي داد که به وصال مي انجاميد . از اين رو هنگام خداحافظي به مادرش گفت : "شايد ديگر بر نگردم"
بسم الله الرحمن الرحيم  
زندگي نامه شهيد گرانقدر حسين باديانت :
ياد سر خوشان عشق به خير ، آنهايي که با وضوي خون ، سجده هاي عشق را در شب حادثه به جا مي آوردند . در 1346/1/1در استهبان در خانواده اي ديندار و متدين فرزندي به دنيا آمد که او را حسين نام نهادند . حسين در فضايي آکنده از معنويت پرورش يافت و از همان خردسالي روح آسماني اش در گرماي عشق حسين (ع) آتشين گشت و شور عاشورايي وجودش را فرا گرفت . وي تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهش گذراند و سپس به مرودشت رفت که در حين تحصيل در نزد يکي از آشنايان دندان پزشکي را به صورت تجربي ياد گرفت به کارهاي هنري علاقمند بود و همراه با تحصيل به خاتم کاري و نقاشي نيز مي پرداخت . حسين اصلاً تشريفاتي نبود و به ماديات اهميتي نمي داد . چرا که دنيا در جلوي چشمانش مرده بود و جذابيتي نداشت . تحصيلات را تا مقطع سوم راهنمايي ادامه داد و پس از آن در سالهايي که جنگ تحميلي ، ايران را در آتش ظلم مي سوزاند ، براي خدمت سربازي آماده شد و بهر دفاع شولاي رزم پوشيد و در تاريخ 18/4/1366 براي اولين بار اعزام گشت و به مدت 365 روز با مسئوليت امدادگر به خدمت پرداخت . حسين رزمنده اي شجاع دلير و بسيار دلسوز بود و در جبهه چون فرشته نجات براي مداواي مجروحين تلاش مي کرد و در بيشتر مواقع در کارهاي سخت داوطلب بود . آخرين بار که به مرخصي آمده بود حال ديگري داشت و گويي خبر از آينده اي مي داد که به وصال مي انجاميد . از اين رو هنگام خداحافظي به مادرش گفت : "شايد ديگر بر نگردم" آنگاه حسين عاشقانه به سوي مولا و مقتدايش راهي جبهه شد و در تاريخ 23/3/1367 در ميدان خون  شلمچه پس از نبردي بي امان با پيکري پاره پاره به ديدار محبوبش شتافت . پيکر پاک و نا کام اين شهيد بزرگوار در گلزار شهداي استهبان به خاک سپرده شد .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد .




منبع : مرکز اسناد ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده