زندگينامه شهيد محمد باقر سلوکيان جهرمي/ شهادت بیست و نهم خرداد
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۱
علاقه ي زيادي به قرآن و نماز داشت در دوران جواني بود که فعاليتهاي سياسي و فرهنگي خود را آغاز کرد و تا جايي که مي توانست براي پيروزي انقلاب اسلامي تلاش کرد...
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد باقر سلوکيان جهرمي :نوید شاهد: شهيد محمد باقر سلوکيان جهرمي در تاریخ 1342/4/10در شهر جهرم ديده به جهان گشود.در خانواده اي نظامي زندگي مي کرد پدرش از نيروهاي انتظامي ژاندارمري بود و 1 خواهر و 2 برادر داشت و خودشان فرزند چهارم خانواده بودند.شهيد 2 ساله بود که مادرش را از دست داد و از همان دوران طفوليت طعم بي مادري را چشيد.
دوران تحصيل تا دوم دبيرستان را در شهرستان جهرم سپري کرد وي در خانواده به نسبت مذهبي بزرگ شده بود و به همين دليل از شروع سن تکليف که 15 سالگي بود عبادات و واجبات دينش را انجام مي داد.و علاقه ي زيادي به قرآن و نماز داشت در دوران جواني بود که فعاليتهاي سياسي و فرهنگي خود را آغاز کرد و تا جايي که مي توانست براي پيروزي انقلاب اسلامي تلاش کرد و در راهپيمايي ها زياد شرکت مي کرد و علاقه ي زيادي به رهبر و امام امت داشت.فردي متعصب و متدين و خوش اخلاق و مسئوليت پذير بود.در سال 1359 بر اثر علاقه ي زيادي که به شغل پدرش داشت وارد ژاندارمري شد و کارش را آغاز نمود و سال بعد در يعني در سال 1361 ازدواج کرد ثمره ي ازدواجش 2 پسر بود .
در اوايل جنگ بود که به صورت داوطلبانه با برادرش 2 سال و 4 ماه به جبهه رفت و در منطقه ي شور شيرين و ايلام غرب شروع به جان فشاني و دفاع از مرز و بوم ميهن کرد.
در طول دوراني که در خدمت ژاندارمري بود از سال 1366 به مدت 5 سال در بندر گناوه مأموريت پيدا کرد و برخلاف نظر ايشان که دوست نداشت خانواده اش در آن محيط گرم و بدون امکانات زندگي کنند خانواده اش او را تنها نگذاشته و همراه او کوچ مي کردند و آرامش را در کنار وي يافتند.حدود سال 1371 بود که به شيراز منتقل شد و10 سال در شيراز خدمت کرد تا اينکه در سال 81 به بندر ريگ منتقل شد و به همراه خانواده در آنجا سکونت مي کرد در آنجا دوره ي تخصصي نظام وظيفه را آموزش ديد و سرپرست نظام وظيفه شد به دليل کم بودن نفرات در گشت زني، هفته اي يکبار هم به گشت زني مي رفت هر وقت موقع مأموريت گشت ايشان مي شد خودش را براي شهادت آماده مي کرد و سفارشات لازم را به خانواده و پسرانش مي نمود و حلاليت مي طلبيد و خلاصه عاشق شهادت و رسيدن به لقاي پروردگارش بود و هميشه همسر و فرزندانش را به لحن نيک خطاب مي کرد و به پيروي از آيين انسان ساز اسلام هدايت مي کرد و فرزندانش را تشويق به خواندن قرآن و نماز و گرفتن روزه مي نمود و از همسرش به خاطر فداکاريهايش قدرداني مي کرد و عاشق خدا و خانواده بود.
سرانجام در تاريخ 29/3/1381 در بندر ريگ در حين عمليات گشت زني مورد اصابت گلوله به سينه و کتف و ران گرديد و در اثر جراحات بسيار دنياي فاني را واع گفت و به سوي لقاي پروردگار خويش شتافت،
يادش گرامي و راهش پاينده باد.
والسلام.
والسلام.
نظر شما