زندگی نامه شهید فضل الله آی/شهادت عید فطر
دوشنبه, ۱۴ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۹
تنفر عجیبی از رژیم پیدا کرده بود و در شروع انقلاب اسلامی از جمله افراد فعال بود که روی دیوار مدرسه راهنمایی حکمت که در مسیر چند مدرسه پسرانه و دخترانه بود شعار مرگ بر شاه جلاد را نوشت ...
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شهید فضل الله آی شهید فضل الله آی در یک خانواده کشاورز و مذهبی در روستای دهقانان کربال در 1343/1/2متولد و تا کلاس چهارم ابتدایی را در همان روستا و کلاس پنجم را به دلیل نبودن کلاس پنجم در روستای زادگاهش در روستای مجاور گذراندند که خود مشکلات دوری مسیر و سختی های طی مسیر در زمستان را به همراه داشت ادامه تحصیل را تا سطح دیپلم در شیراز و در دبیرستان رستمی گذراند و همزمان با تحصیل به کار پرداخت در تابستان ها در منابع طبیعی به حفر چاله برای کاشت درخت در دامنه های بابا کوهی و دروازه قرآن و در زمان تحصیل در اوقات فراغت به کار در بازار مشغول بود و از این طریق هزینه های خود را تامین می کرد و از آنجا که در خانواده مذهبی رشد کرده بود و با مسجد انس داشت به عنوان مکبر در مسجد علی ابن ابی طالب مشغول بود و به عنوان الگویی برای سایر نوجوانان محل که اکثراً از اقوام بودند شده بود. به نحوی که در نمازهای مغرب از سایرین به صورت نوبتی استفاده می کرد همزمان با جشن های 2500 ساله با جشن هنر به واسطه پسر عمویش که دکور بند بود به تماشای تاتر خیابانی بچه خوک و آتش که در خیابان فردوسی شیراز اجرا می شد رفت ولی با دیدن قسمتی از نمایش به سرعت محل را ترک و تنفر عجیبی از رژیم پیدا کرد و در شروع انقلاب اسلامی از جمله افراد فعال بود و از آنجا که از طریق یکی از افراد نیروی هوایی که دایی همسایه اش بود با وضعیت رژیم آشنا شده بود از اولین کسانی بود که روی دیوار مدرسه راهنمایی حکمت که در مسیر چند مدرسه پسرانه و دخترانه در خیابان ؟؟؟ بود شعار مرگ بر شاه جلاد را نوشت وی در اکثر راهپیمایی و مراسم هایی که قبل از انقلاب برگزار می شد شرکت داشت و پس از انقلاب اسلامی همزمان با فعالیت در مسجد جامع سعدی حضور فعال داشت . اخلاق و رفتار نامبرده زبانزد همه اقوام و فامیل بود زمانی که خواهرش تازه یک واحد مسکونی خریده بود و او با مراجعه به منزل خواهرش متوجه نداشتن تلویزیون در منزل شد بدون اطلاع و از محل پول هایی که خودش کار کرده و پس انداز نموده بود یک دستگاه تلویزیون خریداری و در جواب خواهرش که فعلاً نیاز نداریم گفت که شما نیاز ندارید ولی خواهر زاده ی من نیاز دارد . انفاق او تنها به اقوام نبود بلکه به سایرین هم در حد توان کمک می کرد از ویژگی های اخلاق او این بود که همه را شیفته خود می کرد به طوری که تاثیر او بر روی فرمانده ی گروهان به گونه ای بود که دو دوست بدل شده بودند و پس از شهادت وی فرمانده اش به شدت گریه می کرد و تا مدت ها به خانواده مراجعه می کرد و از پدر و مادرش دلجوئی می نمود . در حمایت از افراد ضعیف تعصب خاصی داشت کسبه محل تعریف می کنند که وقتی یکی از مغازه داران به یک نفر که فرد ضعیفی بود توهین می کند وی به شدت بر افروخته می شود تا جایی دیگر هیچ کس به خود اجازه تکرار را نمی دهد وقتی شهید عزیزالله محمدی فرد(پسر عمه اش) شهید شد و او به مرخصی آمده بود در حالی که خیلی متاثر شده بود با شعف و خوشحالی اظهار می دارد که به زودی شهید می شود و شهید محمدی فرد را تنها نمی گذارد و سرانجام در روز1366/3/7 در سردشت پیرانشهر در عید فطر به آرزوی خود می رسد .
روحش شاد و یادش گرامی باد .
منبع: مرکز اسناد ایثارگران
نظر شما