ندای طنين انداز انقلاب
يکشنبه, ۱۷ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۳
نوید شاهد - شهيد حسام الدين بهمه ای در دفتر خاطرات خود می نویسد: «فکارم هزاران برنامه طرح ريزي مي کرد تا اين که زمانه زياد خود را کنند و آن نداي طنين انداز انقلاب به رهبري امام بود و...» متن کامل خاطره خود نوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حسام الدين بهمه ای سوم دی ماه 1343 در روستای يحيی آباد بيضاء دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات خود را تا مقطع دوم راهنمایی گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی درس را رها کرد و عازم جبهه شد. 18 ماه در مناطق جنگ کردستان گذراند. پس از مرخصی کوتاه مجدد عازم جبهه شد. او سال 1364 به خدمت سربازی رفت و سرانجام 13 تیرسال 1365 به شهادت رسید.
متن خاطره خودنوشت: عمری شيرين
بله من از طرف پدرم بارها نصيحت مي شدم ولي به گمان خودم راه خودم را بهترين و راه خوشبخت ترين انتخاب کرده و ادامه مي دادم اي کاش از همان لحظه هاي زندگي بيدار شده بودم بله زمانه که همان لحظه هاي عمر شيرين بود تند تند سپري مي شد تا اين که دوران مدرسه ، که باز هم دوران تفکر تدبير و زمان سنجي و بيدار شدن است هم نتوانست مرا بيدار کند.
فقر و تنگدستی
البته از جنبه هاي خاصي که در من وجود داشت شايد هيچ کس نتواند مرا بيدار کند و من همچنان در چرخ اشتباهات به پيش مي رفتم و پيش خودم فکر مي کردم که به زودي خوشبخت ترين فرد روي زمين خواهم شد ولي از جنبه هاي ديگر که فکرش را مي کردم هيچ چون خانواده ما از نظر زندگي نسبت به افراد خيلي در فقر و تنگدستي بوديم و دليلش هم واضح بود که در آمد خاصي که بتواند ما را نسبت به تعداد از نظر لباس و خوراک تأمين کند خيلي خيلي ضعيف بود و من هميشه آرزوهاي جبران کننده را در نظر مي گرفتم که خودم چنان زندگي کنم که حتي از يک فرد مستکبر بهتر چون همه جنبه هاي زندگي را از نظر فقر مالي ديده بودم ولي کسي که عمل کند نبود.
ندای طنين انداز انقلاب
بله افکارم هزاران برنامه طرح ريزي مي کرد تا اين که زمانه زياد خود را کنند و آن نداي طنين انداز انقلاب به رهبري امام بود بله اين اسوه ايمان براي نجات مردم دمي خواب راحت نداشت تا اين که به فرمان امام در خيابان ها مردم جمع شده و شروع به تظاهرات نمودند و من هم عضوي از اين جمعيت ها تا اين که انقلاب پيروز شد.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما
