امروز تكليف و وظيفه چیست؟ / آيا ما مىتوانيم پيامرسان رسالت شهدا باشيم؟
شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۳
شهيد مصطفي اخگر در وصیت نامه خود می نویسد: آيا در راهى كه آنها قدم نهادند و رفتند ما مىتوانيم گام برداريم؟ مسلما در اين حول و حوش بايد با اعتماد و ايمن بخدا و توسل و تمسك بر قدرت لايزالش هجرت آغاز كنيم و حركت كنيم و با عزمى راسخ و مصمم بر تمام اين همه موانع دنيوى و زندگى فائق و غالب آييم...
نوید شاهد فارس: شهيد مصطفي اخگر
در 26 مرداد ماه 1343در يک خانواده مذهبي دیده به جهان گشود. تحصيلات خود
را در سن شش سالگي در دبستان مجتهد آغاز و پس از گذراندن دوره راهنمائي در
مدرسه ادب شهيد قائدي وارد هنرستان صنعتي دکتر علي شريعتي کازرون شد .
با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت.پس از اتمام دوره هنرستان با شرکت در کنکور سراسري
در دانشگاه کرمان رشته مکانیک پذیرفته شد . ولي پس از چند روز اقامت در آن
مجتمع مجددا به جبهه عزيمت و در تيپ المهدي به نبرد با صداميان پرداخت و در
عملياتهاي مختلف همچون محرم و مسلم بن عقيل و والفجر دو و چهار حضور
داشت. وی سرانجام پس از 6 سال حضور در جبهه در صبح جمعه 31 فروردین ماه 1366در سردشت آذربایجان به آرزوي ديرينه خود یعنی شهادت رسيد.
(متن وصیت نامه)
بسم الله الرحمن الرحيمالحمدلله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدانا الله (الا عراف 43)
والحمدلله الذى نور قلوبنا بشعاع أنوار محبته العلوية و صلىالله على محمد و ءاله الطاهرين.
سپاس و ستايش بىحد و بىانتها و منت خالصانه خدايى را كه به تفضل بىكرانش مقام خليفةاللهى به ما ارزانى داشت و انبياء عظام را شاهد و مبشر و منذر گرفت تا انسانها را از منجلاب نيستى و پستى دنيا به سوى معارف و موازين توحيدى خويش رهنمون سازند و به آنان مجد و شرف و عظمت بخشد.
با سلام و صلوات ايزدى بر ذات معظم انبياء الهى خصوصا خاتم انبياء حضرت محمدبن عبدالله(ص) و اهلبيت و ائمه اطهار(ع) كه همهچيزمان را از كمال دين نازل شده بر او و رسالت پيام آسمانى او داريم. سلام و درود بر رهبر كبير و عظيمالشأن انقلاب حضرت امام خمينى و كليه روحانيون و دولتمردان در خط امامت و ولايت فقيه.
درود بىكران و فراوان به روان و ارواح پاك و تابناك شهداء گرانقدر و عزيز اسلام بالاخص شهيدان انقلاب و جنگ تحميلى، آنان كه در برفهاى سرد و سخت در ميان خون و گلوله و دود و آتش كشتى نظام توحيدى را با آن همه امواج پرتلاطم درياى مواج كفر و شرك و نفاق به سوى ساحل فتح و پيروزى و فلاح و رستگارى رهنمون بودند و در اين راه سر از پا نشناختند و با اعتقاد به احدىالحسنيين مردانه وارد جنگ شدند و بىآنكه نام و نشانى را طالب باشند گمنام و آبرومندانه به لقاء يار و معبود خويش پيوستند.
سلام بر شما امت و مردم هميشه در صحنه كه با بيدارى و خروش خويش صحنه تاريخ را عوض كرديد و تاريخ صدر اسلام و مسلمين را احياء و زنده و متجلى نموديد. بالاخره سلام بر شما خانواده ارجمند و دوستان و آشنايان عزيزم كه حق و حقوقى برگردن اين بنده حقير ضعيف داريد.
عزيزانم اكنون كه آماده جهاد در مصاف دشمنان خدا هستم، احتمال آن می باشد كه بر حسب تقدير الهى مسئلهاى برايم حادث شده و ديگر در جمع شما نباشم. لازم دانستم مطالبى چند و مختصر كه نگارش آن برايم بسى دشوار و مشكل است به عنوان ناقل پيام و رسالت خونين شهداء عزيز محضرتان بنگارم و به عنوان وصيت متذكر شوم تا اداء تكليف كرده باشم.
اى امت انقلابى و شهيدپرور، همگى ما بايد خداى بزرگ را شكر كنيم كه با بيدارى خروش امام و روحانيت مبارز و امت مسلمان ايران قلوب و دلهاى ما را به هم نزديك و همه را زير پرچم و بيرق اسلام گردآورد و ما را در مسير هدفهاى الهى و توحيدى قرار داد. چون ما افرادى بوديم كه در كشاكش و موج افكار و خيالات دنيوى و مادى مبهوت و مشوش بوده و در گرداب منجلاب پستى و نيستى دنيا غوطهور شده بوديم و در غفلت نكبتبار و نفرتانگيز بسر مىبرديم تا اينكه انوار خفيه الهى بر سر ما رسيده شد و جامعه ما كه از هر لحاظ و ابعاد (فرهنگى، سياسى، اقتصادى) مسخ شده بود و همه شئونات و مقدسات آن مطرود شده بود موفق شديم تحت رهبرى خردمندانه امام عظيمالشأن ارزشهاى مادى و شيطانى را از اين جامعه زدوده و بجاى آن ارزشهاى توحيدى جايگزين سازيم و در راه اعتلاى كلمه توحيدى لاإله إالاالله و استقرار و اهتزاز بيرق و پرچم اسلام در سرتاسر جهان گيتى بپاخيزيم و جهاد و دفاع كنيم.
آرى اينك كه هر روز عزيزانى از عزيزان شما در جبهههاى نبرد به فيض شهادت مىرسند. رسالت خون اين عزيزان چنين اقتضا مىكند كه به قدر وسع و توان و قدرت خويش در انجام وظيفه محوله و اداء تكليف كوشا باشيم و با آن خونهاى معطر و مطهر عهد كنيم و پيمان بنديم و ميثاق نماييم، كه با الهام از فرمايشات و رهنمودهاى گهربار و پيامبرگونه حضرت امام كه با ديدگاه تيزبين و شگرف خويش كسريها و كاستيها را متذكر و گوشزد مىنمايد، حركتمان الهى و توحيدى كنيم و از اهداف و آرمانهاى مقدس انقلاب تا پاى نثار جان پاسدارى و حراست كنيم و از خون شهداء پاسدراى نماييم و از بر دوش كشيدن كولهبار خونين آنان سستى و كاهلى نكنيم. مىدانيم كه كوچكترين بىتفاوتى و بىتوجهى و كارشكنى و سهلانگارى در قبال خون مقدسشان جز سرافكندگى و شرمندگى در عقبى و دنيا عقوبتى نخواهد داشت.
امروز تكليف و وظيفه ما اين است كه از شعور و نواميس و مقاصد اسلام و مسلمين تا پاى جان خويش حفاظت كنيم. و هركس و هر فرد در هر پست و مقام و لباسى كه هست در بوته امتحان و آزمايش واقع مىشود. بايد از جسم و جان و آسايش و آرامش گذشت و تمام هستى و توان خود را در راه احياء مجدد اسلام فدا كرد و تا سرحد جان جنگيد و خون را بر زمين ريخت تا راه هموار شود. بايد نداى حقطلبى و مظلومانه شهيدان را در گوش خاكيان و افلاكيان طنين انداخت و با بياد آوردن جوشش خون شهيدان در جهان موج ايجاد كرد و مقاوم و استوار راهشان را استمرار و ادامه داد.
آرى اى برادر و خواهر، اينك شهدا بر قله رفيع فلاح و فتح ايستادهاند و ما ماندهايم و راه ناقص و ناتمام شهيدان اكنون آنان لحظه به لحظه نظارهگر ما هستند و حراكت و سكنات ما را نظاره مىكنند كه چه خواهيم كرد و چگونه خواهيم بود. آيا ما مىتوانيم پيامرسان رسالت آنان باشيم؟ آيا در راهى كه آنها قدم نهادند و رفتند ما مىتوانيم گام برداريم؟ مسلما در اين حول و حوش بايد با اعتماد و ايمن بخدا و توسل و تمسك بر قدرت لايزالش هجرت آغاز كنيم و حركت كنيم و با عزمى راسخ و مصمم بر تمام اين همه موانع دنيوى و زندگى فائق و غالب آييم و دست بشوييم و حركت را آغاز كنيم، تا دير نشده كه راه بس دراز است و مقصد بس بزرگ و دوره و مقصد فراروى ماست. چون ما براى زندگى جاودانه كه وعده حق است خلق شدهايم و به وجود آمدهايم.
واعلم أنك إنما خلقت للأخرة لا للدنيا و للفناء و لا للبقاء و للموت و لا للحيوة، بدانيد كه ما آفريده شدهايم براى آخرت نه براى دنيا، براى فنا و نه براى بقا، براى موت و مرگ و نه براى زيست و حيات در اين دنياى زودگذر.
بخدا سوگند كه همه ما خواهيم مرد. «كل نفس ذائقةالموت»(آل عمران 185)
زندگى در اين دنيا سعادت نيست، شقاوت است. سرا و وادى آخرت است كه محل زندگى ابدى ماست. پس آگاه باشيد كه اگر جان خود را به كمتر از بهشت جاودان بفروشيد فريب خوردهايد.
حضرت على(ع) در نهجالبلاغه در اين رابطه مىفرمايد: عجبت العامر دارالفناء و تارك دار البقاء. در شگفتم از آنكه سراى فانى را آباد مىكند و سراى جاودان و آخرت را رها مىسازد.
پس خود را دريابيد و بشناسيد و تلاش و كوشش كنيد تا توشهاى براى فردايتان داشته باشيد. بايد باور كرد كه عاقبت روزى خورشيد حيات و زندگانى ما سر به افق خواهد كشيد و ستاره بخت ما افول خواهد كرد و همگى خواهيم رفت كه اين سرنوشت همه ماست كه از جانب خدا مقرر شده است. «قل لن نصيبنا إلا ما كتب الله لنا»(التوبه 51) و جز آنچه خدا براى ما نوشته است چيزى نصيب ما نخواهد شد. پس به قدر عمرمان از دنيا استفاده بكنيم و بهره برداريم و توشه جمع كنيم و در راه آخرت بيشتر زاد و توشه برداريم.
عزيزان، بياييم با نايب برحق امام زمان(عج) عهد و پيمان قلبى و عملى ببنديم و تجديد ميثاق كنيم و دست وحدت به امام و روحانيت متعهد و مبارز بدهيم و اميدهاى دشمنان اسلام را در داخل و خارج به يأس و نااميدى مبدل كنيم. گوش به فرمان و فرمايشات هستىبخش حضرت امام باشيم. عمل كنيم چرا كه ما اعتقاد داريم كسى در خط امام مىيابيم كه به سخن امام عمل كند و از محدوده شعار بدور باشد. قدرش بدانيد كه بهترين و ارزندهترين عطيه الهى در اين برهه از زمان نصيب ما شده است.
.
برادران و خواهران حزباللهى: هر روز كه از اين انقلاب و جنگ مىگذرد يك گام به سوى فردايى پرمسئوليت و حساس نزديك مىشويم كه اين سرفصلى از رسالت ما براى احياء حق و حقوق حقه اسلام و مسلمين و مستضعفان به استضعاف كشيده جهان محسوب مىشود لازم است بيشتر دقت و توجه كنيم كه آينده تا چه اندازه محتاج و نياز به همت و استعداد و انديشه اين نسل جوان دارد و سپس در امر تبليغ رسالتها و دستاوردهاى مقدس انقلاب كه همان صدور آن در سراسر جهان است كوشا و فعال باشيم. و بر تشكل و انسجام نيروهاى حزباللهى و در خط امام در مدارس و مساجد فعال باشيد.
مطلب ديگرم در رابطه با جنگ و جهاد و جبهه است. امروز بهترين موقعيتى كه انسان مىتواند خود را بسازد جبهه است. مكانى كه به همه اعمال و حركات و سكنات و حتى نفس كشيدن هم ارزش مىنهد. اين دانشگاه استثنايى و الهى با مكانهاى ديگر خيلى فرق دارد و نظيرش در هيچ جاى دنيا يافت نمىشود. براى همه اقشار مردم تا دير نشده لازم و واجب است كه لااقل يك دوره كوتاه و كم حضور شركت داشته باشند. امروز ميدان جنگ محل سنجش و آزمايش افراد است. در آن افراد گداخته و پخته مىشوند.
و اما در خاتمه مطالبم سخنى با خانواده عزيزم:
من افتخار مىكنم كه در خانوادهاى مذهبى و متدين و مستضعف كه مقيد به موازين و اصول اسلامى بود بزرگ شدم تا مقيد به اداى تكليف و انجام وظيفه باشم.
پدر و مادر بزرگوارم:
شما راز زندگى را در تعبد و تربيت صحيح و درست فرزندتان مىدانستيد و مرا به نيت خدمت كردن به اسلام و امام بزرگ كرديد.
مادر عزيزم:
تو برايم در طول حياتم مادرى نمونه و اسوه و الگو بودى. شغل مادرى كه شغل انبياء الهى است. به عنوان عبادتى بزرگ مىدانستى. من هميشه خود را شرمنده زحمات و خدمات شما مىدانم چون نتوانستم جواب و جبران مهر و محبت شما را بدهم. شما در قربالهى خيلى منزلت داريد. مقامتان آنقدر بلند است كه در احاديث است: الجنة تحت أقدام الأمهات (بهشت زير پاى مادران است) اميدوارم كه مرا حلال كنى و برايم دعا كنى تا مرگم شهادت در راه خدا قبول شود و روزى و رزق آخرت شما باشد.
برادران و خواهر عزيزم: اگر نتوانستم حق و حقوق برادرى نزد شما رعايت كنم، حلاليت مىطلبم. در مقابل مصائب و شدائد چندروزه دنيا و زندگى صابر باشيد. خداوند به همگى شما صبر جميل و اجر جزيل عنايت فرمايد و همگى ما را قرين رحمت و مغفرتش كند. اكنون كه اين وصيتنامه را به اتمام مىرسانم نيمهشب است كه لحظاتى ديگر بعد از نماز به طرف منطقه حركتمان مىدهند. احساس مىكنم گويا الهام شده است كه اين دفعه با دفعات قبل فرق دارد. بايد خود را مهيا و آماده سفر دور و درازى كنم و به آرزوى ديرينهام برسم.
«يا أيتها النفس المطمئنة ارجعى إلى ربك راضية مرضية»(الفجر27-28). بارالها، پروردگارا، اينك اين بنده مسكين و عبد فانى كه به سوى خويش فرا خواندى و توفيق لقاى خويش را دادى و گردوغبار و زنگار گناه از كالبدم زدودى و حجاب از قلبم برآكندى تا عرشت را نظاره كنم و از جنت و رضوانت بهرهمند شوم، چگونه ترا شكر كنم.
خدايا وقت آنست كه لقايت را نصيبم كنى. نكند اين بار هم به سرنوشت هميشگى خود دچار شوم و با يك زخم از ميدان خارج گردم. خدايا همانطور كه بارها از تو مسئلت نمودم و تو نيز اجابت كردى اينك از تو مىخواهم شهادت در راهت نصيبم كنى. .
اگر دوستانم از انجمن اسلامى دانشآموزان و همسنگرانم از جبهه آمدند از آنها حلاليت بطلبيد و پذيرايى كنيد.
به اميد مفتوح شدن راه مسدود شده كربلاى معلى حسينى. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار. .
العبدالاحقر مصطفى اخگر
آرى اينك كه هر روز عزيزانى از عزيزان شما در جبهههاى نبرد به فيض شهادت مىرسند. رسالت خون اين عزيزان چنين اقتضا مىكند كه به قدر وسع و توان و قدرت خويش در انجام وظيفه محوله و اداء تكليف كوشا باشيم و با آن خونهاى معطر و مطهر عهد كنيم و پيمان بنديم و ميثاق نماييم، كه با الهام از فرمايشات و رهنمودهاى گهربار و پيامبرگونه حضرت امام كه با ديدگاه تيزبين و شگرف خويش كسريها و كاستيها را متذكر و گوشزد مىنمايد، حركتمان الهى و توحيدى كنيم و از اهداف و آرمانهاى مقدس انقلاب تا پاى نثار جان پاسدارى و حراست كنيم و از خون شهداء پاسدراى نماييم و از بر دوش كشيدن كولهبار خونين آنان سستى و كاهلى نكنيم. مىدانيم كه كوچكترين بىتفاوتى و بىتوجهى و كارشكنى و سهلانگارى در قبال خون مقدسشان جز سرافكندگى و شرمندگى در عقبى و دنيا عقوبتى نخواهد داشت.
امروز تكليف و وظيفه ما اين است كه از شعور و نواميس و مقاصد اسلام و مسلمين تا پاى جان خويش حفاظت كنيم. و هركس و هر فرد در هر پست و مقام و لباسى كه هست در بوته امتحان و آزمايش واقع مىشود. بايد از جسم و جان و آسايش و آرامش گذشت و تمام هستى و توان خود را در راه احياء مجدد اسلام فدا كرد و تا سرحد جان جنگيد و خون را بر زمين ريخت تا راه هموار شود. بايد نداى حقطلبى و مظلومانه شهيدان را در گوش خاكيان و افلاكيان طنين انداخت و با بياد آوردن جوشش خون شهيدان در جهان موج ايجاد كرد و مقاوم و استوار راهشان را استمرار و ادامه داد.
آرى اى برادر و خواهر، اينك شهدا بر قله رفيع فلاح و فتح ايستادهاند و ما ماندهايم و راه ناقص و ناتمام شهيدان اكنون آنان لحظه به لحظه نظارهگر ما هستند و حراكت و سكنات ما را نظاره مىكنند كه چه خواهيم كرد و چگونه خواهيم بود. آيا ما مىتوانيم پيامرسان رسالت آنان باشيم؟ آيا در راهى كه آنها قدم نهادند و رفتند ما مىتوانيم گام برداريم؟ مسلما در اين حول و حوش بايد با اعتماد و ايمن بخدا و توسل و تمسك بر قدرت لايزالش هجرت آغاز كنيم و حركت كنيم و با عزمى راسخ و مصمم بر تمام اين همه موانع دنيوى و زندگى فائق و غالب آييم و دست بشوييم و حركت را آغاز كنيم، تا دير نشده كه راه بس دراز است و مقصد بس بزرگ و دوره و مقصد فراروى ماست. چون ما براى زندگى جاودانه كه وعده حق است خلق شدهايم و به وجود آمدهايم.
واعلم أنك إنما خلقت للأخرة لا للدنيا و للفناء و لا للبقاء و للموت و لا للحيوة، بدانيد كه ما آفريده شدهايم براى آخرت نه براى دنيا، براى فنا و نه براى بقا، براى موت و مرگ و نه براى زيست و حيات در اين دنياى زودگذر.
بخدا سوگند كه همه ما خواهيم مرد. «كل نفس ذائقةالموت»(آل عمران 185)
زندگى در اين دنيا سعادت نيست، شقاوت است. سرا و وادى آخرت است كه محل زندگى ابدى ماست. پس آگاه باشيد كه اگر جان خود را به كمتر از بهشت جاودان بفروشيد فريب خوردهايد.
حضرت على(ع) در نهجالبلاغه در اين رابطه مىفرمايد: عجبت العامر دارالفناء و تارك دار البقاء. در شگفتم از آنكه سراى فانى را آباد مىكند و سراى جاودان و آخرت را رها مىسازد.
پس خود را دريابيد و بشناسيد و تلاش و كوشش كنيد تا توشهاى براى فردايتان داشته باشيد. بايد باور كرد كه عاقبت روزى خورشيد حيات و زندگانى ما سر به افق خواهد كشيد و ستاره بخت ما افول خواهد كرد و همگى خواهيم رفت كه اين سرنوشت همه ماست كه از جانب خدا مقرر شده است. «قل لن نصيبنا إلا ما كتب الله لنا»(التوبه 51) و جز آنچه خدا براى ما نوشته است چيزى نصيب ما نخواهد شد. پس به قدر عمرمان از دنيا استفاده بكنيم و بهره برداريم و توشه جمع كنيم و در راه آخرت بيشتر زاد و توشه برداريم.
عزيزان، بياييم با نايب برحق امام زمان(عج) عهد و پيمان قلبى و عملى ببنديم و تجديد ميثاق كنيم و دست وحدت به امام و روحانيت متعهد و مبارز بدهيم و اميدهاى دشمنان اسلام را در داخل و خارج به يأس و نااميدى مبدل كنيم. گوش به فرمان و فرمايشات هستىبخش حضرت امام باشيم. عمل كنيم چرا كه ما اعتقاد داريم كسى در خط امام مىيابيم كه به سخن امام عمل كند و از محدوده شعار بدور باشد. قدرش بدانيد كه بهترين و ارزندهترين عطيه الهى در اين برهه از زمان نصيب ما شده است.
.
برادران و خواهران حزباللهى: هر روز كه از اين انقلاب و جنگ مىگذرد يك گام به سوى فردايى پرمسئوليت و حساس نزديك مىشويم كه اين سرفصلى از رسالت ما براى احياء حق و حقوق حقه اسلام و مسلمين و مستضعفان به استضعاف كشيده جهان محسوب مىشود لازم است بيشتر دقت و توجه كنيم كه آينده تا چه اندازه محتاج و نياز به همت و استعداد و انديشه اين نسل جوان دارد و سپس در امر تبليغ رسالتها و دستاوردهاى مقدس انقلاب كه همان صدور آن در سراسر جهان است كوشا و فعال باشيم. و بر تشكل و انسجام نيروهاى حزباللهى و در خط امام در مدارس و مساجد فعال باشيد.
مطلب ديگرم در رابطه با جنگ و جهاد و جبهه است. امروز بهترين موقعيتى كه انسان مىتواند خود را بسازد جبهه است. مكانى كه به همه اعمال و حركات و سكنات و حتى نفس كشيدن هم ارزش مىنهد. اين دانشگاه استثنايى و الهى با مكانهاى ديگر خيلى فرق دارد و نظيرش در هيچ جاى دنيا يافت نمىشود. براى همه اقشار مردم تا دير نشده لازم و واجب است كه لااقل يك دوره كوتاه و كم حضور شركت داشته باشند. امروز ميدان جنگ محل سنجش و آزمايش افراد است. در آن افراد گداخته و پخته مىشوند.
و اما در خاتمه مطالبم سخنى با خانواده عزيزم:
من افتخار مىكنم كه در خانوادهاى مذهبى و متدين و مستضعف كه مقيد به موازين و اصول اسلامى بود بزرگ شدم تا مقيد به اداى تكليف و انجام وظيفه باشم.
پدر و مادر بزرگوارم:
شما راز زندگى را در تعبد و تربيت صحيح و درست فرزندتان مىدانستيد و مرا به نيت خدمت كردن به اسلام و امام بزرگ كرديد.
مادر عزيزم:
تو برايم در طول حياتم مادرى نمونه و اسوه و الگو بودى. شغل مادرى كه شغل انبياء الهى است. به عنوان عبادتى بزرگ مىدانستى. من هميشه خود را شرمنده زحمات و خدمات شما مىدانم چون نتوانستم جواب و جبران مهر و محبت شما را بدهم. شما در قربالهى خيلى منزلت داريد. مقامتان آنقدر بلند است كه در احاديث است: الجنة تحت أقدام الأمهات (بهشت زير پاى مادران است) اميدوارم كه مرا حلال كنى و برايم دعا كنى تا مرگم شهادت در راه خدا قبول شود و روزى و رزق آخرت شما باشد.
برادران و خواهر عزيزم: اگر نتوانستم حق و حقوق برادرى نزد شما رعايت كنم، حلاليت مىطلبم. در مقابل مصائب و شدائد چندروزه دنيا و زندگى صابر باشيد. خداوند به همگى شما صبر جميل و اجر جزيل عنايت فرمايد و همگى ما را قرين رحمت و مغفرتش كند. اكنون كه اين وصيتنامه را به اتمام مىرسانم نيمهشب است كه لحظاتى ديگر بعد از نماز به طرف منطقه حركتمان مىدهند. احساس مىكنم گويا الهام شده است كه اين دفعه با دفعات قبل فرق دارد. بايد خود را مهيا و آماده سفر دور و درازى كنم و به آرزوى ديرينهام برسم.
«يا أيتها النفس المطمئنة ارجعى إلى ربك راضية مرضية»(الفجر27-28). بارالها، پروردگارا، اينك اين بنده مسكين و عبد فانى كه به سوى خويش فرا خواندى و توفيق لقاى خويش را دادى و گردوغبار و زنگار گناه از كالبدم زدودى و حجاب از قلبم برآكندى تا عرشت را نظاره كنم و از جنت و رضوانت بهرهمند شوم، چگونه ترا شكر كنم.
خدايا وقت آنست كه لقايت را نصيبم كنى. نكند اين بار هم به سرنوشت هميشگى خود دچار شوم و با يك زخم از ميدان خارج گردم. خدايا همانطور كه بارها از تو مسئلت نمودم و تو نيز اجابت كردى اينك از تو مىخواهم شهادت در راهت نصيبم كنى. .
اگر دوستانم از انجمن اسلامى دانشآموزان و همسنگرانم از جبهه آمدند از آنها حلاليت بطلبيد و پذيرايى كنيد.
به اميد مفتوح شدن راه مسدود شده كربلاى معلى حسينى. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار. .
العبدالاحقر مصطفى اخگر
نظر شما