مروری بر مجاهدتهای شهيد خليل شرفی
پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۲
شهيد خليل شرفي در یکم فروردین ماه سال 1345 در گراش از توابع لارستان ديده بر جهان گشود و در 27 رمضان به شهادت رسید.
نوید شاهد فارس: شهيد خليل شرفي
در یکم فروردین ماه سال 1345 در گراش از توابع لارستان ديده بر جهان گشود.
تا 6 سالگی را د ر گراش زندگی کرد و پس از آن خانواده به لار عزیمت کرد.
خلیل برنامه گذراندن زندگيش را بر تحصيل علوم و فراگيري قرآن مجيد و با دوستان بودن تطبيق داده بود . قرآن را خوب مي خواند و زيرا در خانواده اي رشد مي کرد که خدا را يگانه حامي و قرآن را يگانه محافظ خويش مي دانست . در وضعي نبود که از لحظ مادي کمبودي داشته باشد اما او با مردم بود ، دلش با مردم ، نگاهش ، اعمالش همه مردم شهر و ديارش را مي طلبيد ، هر چه داشت با مردم داشت و متواضع بود
ورزش را دوست داشت و ورزشکاري خوب بود تا اين که جرقه جنگ خانمانسوز پديدار گشت . او مدرسه را دوست داشت مي خواست چون امامش حضرت باقر عليه السلام زمينه فراگيري علم را از دست ندهد از مظاهر دنيا بندهاي آن و علوم آن آگاه شود . اما او مسلم بود و مي ديد که چگونه آهن هاي گداخته بدن مسلمي ديگر را آماج مي سازد .
او کوله بار آماده ، دلي پاک مهيا ، عزمي راسخ در وجود ، جاده جبهه ها را در حين حفظ سنگر علم مي پيمود . مي دانست مادري دارد ، خانواده اي دارد ، نمي خواست مادر را از خويش برنجاند رخصت او را از اهم واجبات بود ، شايد هم احتياج به پشتيبان استوار داشت چون مي دانست مادر ، خود آواي لبيک را در گوشش نجوا خواهد کرد . به هر صورت راهي ميدان جنگ شد روزها پشت سر هم به تعجيل مي گذشتند و او با نمرات عالي مدرسه را مي گذراند و با عزمي راسخ تر جبهه ها را مي پيمود .
او در یکی از عمليات ها بر اثر اصابت ترکش خمپاره بينايي چشمهای خويش را از دست داد. ابتدا همه دکترها نظر به نابينايي هر دو چشمش را داشتند طوري که برادرش حاضر شد يک چشم خويش را به او بدهد ، اما او تن را مي خواست در راه حق فدا کند چشم دادن عوض نمي خواهد !!! اراده اش و ياري حق عمل را به خوبي انجام پذير ساخت . با تمام اينها چشم راستش نوري جز سياهي را نمي ديد در حالي که در دلش نوري تجلي کرده بود که او را در پشت جبهه نگه نمي داشت . او را از ماديات و جهان فاني جدا مي کرد . دوستان را نيز از ياد نمي برد و محفل آنان را با وجود خود گرمي بيشتري مي بخشيد . دلش آرام نمي گرفت در راه باريتعالي فقط چشمش را بدهد . باز رفت تا از جمله راهيان کرب و بلا گردد .
اوائل ماه رمضان بود که راهي جبهه شد اما در ماه رمضان بازگشت تا خانواده را دعوت به صبر و بردباري کند . سفارشات را بر حفظ شکيبايي کرد و باز راهي جبهه شد با دادن اين قول که براي عيد رمضان به خانه باز خواهد گشت وی سرانجام در 15 خرداد ماه 1365 به شهادت رسید.
خلیل برنامه گذراندن زندگيش را بر تحصيل علوم و فراگيري قرآن مجيد و با دوستان بودن تطبيق داده بود . قرآن را خوب مي خواند و زيرا در خانواده اي رشد مي کرد که خدا را يگانه حامي و قرآن را يگانه محافظ خويش مي دانست . در وضعي نبود که از لحظ مادي کمبودي داشته باشد اما او با مردم بود ، دلش با مردم ، نگاهش ، اعمالش همه مردم شهر و ديارش را مي طلبيد ، هر چه داشت با مردم داشت و متواضع بود
ورزش را دوست داشت و ورزشکاري خوب بود تا اين که جرقه جنگ خانمانسوز پديدار گشت . او مدرسه را دوست داشت مي خواست چون امامش حضرت باقر عليه السلام زمينه فراگيري علم را از دست ندهد از مظاهر دنيا بندهاي آن و علوم آن آگاه شود . اما او مسلم بود و مي ديد که چگونه آهن هاي گداخته بدن مسلمي ديگر را آماج مي سازد .
او کوله بار آماده ، دلي پاک مهيا ، عزمي راسخ در وجود ، جاده جبهه ها را در حين حفظ سنگر علم مي پيمود . مي دانست مادري دارد ، خانواده اي دارد ، نمي خواست مادر را از خويش برنجاند رخصت او را از اهم واجبات بود ، شايد هم احتياج به پشتيبان استوار داشت چون مي دانست مادر ، خود آواي لبيک را در گوشش نجوا خواهد کرد . به هر صورت راهي ميدان جنگ شد روزها پشت سر هم به تعجيل مي گذشتند و او با نمرات عالي مدرسه را مي گذراند و با عزمي راسخ تر جبهه ها را مي پيمود .
او در یکی از عمليات ها بر اثر اصابت ترکش خمپاره بينايي چشمهای خويش را از دست داد. ابتدا همه دکترها نظر به نابينايي هر دو چشمش را داشتند طوري که برادرش حاضر شد يک چشم خويش را به او بدهد ، اما او تن را مي خواست در راه حق فدا کند چشم دادن عوض نمي خواهد !!! اراده اش و ياري حق عمل را به خوبي انجام پذير ساخت . با تمام اينها چشم راستش نوري جز سياهي را نمي ديد در حالي که در دلش نوري تجلي کرده بود که او را در پشت جبهه نگه نمي داشت . او را از ماديات و جهان فاني جدا مي کرد . دوستان را نيز از ياد نمي برد و محفل آنان را با وجود خود گرمي بيشتري مي بخشيد . دلش آرام نمي گرفت در راه باريتعالي فقط چشمش را بدهد . باز رفت تا از جمله راهيان کرب و بلا گردد .
اوائل ماه رمضان بود که راهي جبهه شد اما در ماه رمضان بازگشت تا خانواده را دعوت به صبر و بردباري کند . سفارشات را بر حفظ شکيبايي کرد و باز راهي جبهه شد با دادن اين قول که براي عيد رمضان به خانه باز خواهد گشت وی سرانجام در 15 خرداد ماه 1365 به شهادت رسید.
انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما