چون گدایی روز و شب، درب خانه ات را میکوبم
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «جليل شرفی» 20 خرداد سال 1337 در خانواده ای با ايمان در شهرستان فسا دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را با نمرات عالی پشت سرگذاشت و دوره دبیرستان را در رشته ریاضی آغاز کرد. جلیل سال چهارم دبيرستان در سطح استان با بالاترين معدل، رتبه اول شد. بعد از اخذ مدرک ديپلم وارد دانشگاه پلی تکنيک تهران شد و تحصيلاتش را در رشته مکانيک شروع کرد. با آغاز جنگ تحمیلی سال 1362 از طريق سپاه پاسداران عازم جبهه جنگ شد. وی سرانجام 14 مرداد ماه 1362 در عمليات والفجر 3، منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش به بدن در سن 25 سالگی به شهادت رسید. پيکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای فسا به خاک سپرده شد.
متن مناجات«1»: در آغوش مرگ
بسم الله الرحمن الرحيم امروز 3 بهمن ماه 1360: خدايا چون خود را در مقابل مرگ می بينم، دوست دارم مرگ را در آغوش بگيرم ولی آتش جهنم و غضب تو خيلی دردناک و سخت است. بنده حقير و فقير کوچکت را رحمت کن. بارالها قلبم را به حضور خود بخوان.
نظر به قلب کوچکم
خدايا به من چشمانی عطا کن که هميشه گناهان بسيارم نصبالعين باشد و ديدن اين همه مرا از عيبجوئی ديگران وا دارد. خداوندا کوچکم، به کوچکم نظر کن نه به بزرگی گناهانم.
خدايا شاهد باش که من قدرت بودن يک عمر، در راه مستقيمت را ندارم. چون نفسم و هوايم غالب و عقلم مغلوب است. پس بارالها در لحظات توجه قلب مرا به حضور بخوان.
بپذيرم و شهادت را نصيبم کن.
از عبادت فرماندهانم لذت بردم
22 بهمن سال 1360: امروز، چند تن از فرماندهان در بحبوبه کار زياد نماز جماعت می خواندند. چقدر لذت بردم در اين مادام جنگ و حمله و گريز چه زيبابا خدا صحبت می کردند و من حيرت زده زيان کار آنگاه که کارم زياد، عبادتم هيچ، ولی خدايا، بپذيرم و شهادت را نصيبم کن.
چون گدایی روز و شب، درب خانه ات را میکوبم
خدايا اگر اين بنده گنهکارت را نپذيری آن چنان ضجه میزنم و غصه میخورم و بر تو گريه و به پيشگاهت انابه میکنم و میخوانمت تا پاسخم دهی و چون گدایی هر روز و شب در خانه ات را میکوبم و آنچنان میگريم که ملائک به پيشگاهت شفاعتم کنند.
انتهای متن/