با اجازه ی آقا امام زمان (عج )

متن خاطره، با اجازه ی آقا امام زمان (عج )
شهید منزه اعتقاد عجیبی به آقا امام زمان (عج ) داشت و در تمام کارهایش از ایشان یاری می خواست و می گفت : « ایشان پشتیبان همه ی ماست .»
حتی بعد از شهادت ایشان هم خواب هایی دیدم که نشان از اعتقاد راسخ او به امام زمان (عج ) داشت .
یادم می آید درست چهار سال بعد ازشهادت ایشان ، هنوز لباس سیاه بر تن داشتم و به دلیل وابستگی شدیدم به او ، روز وشب آرام و قرار نداشتم .
تا این که یک شب همراه با شخصی سبز پوش و نورانی به خانه آمد .
مثل خواب های قبلی او را باز خواست کردم و پرسیدم : « چرا ما را تنها گذاشتی و رفتی ؟ او گفت : « من هر چه می گویم دست خودم نبود که رفتم ، شما باور نمی کنید ، من با اجازه ی آقا امام زمان (عج ) رفتم واین بار با آقا امام زمان (عج) به خانه آمده ام تا شما اگر سوالی دارید ، از ایشان بپرسید .»
شهید منزه به همراه آقا امام زمان (عج) آمدند و در کنار بچه ها نشستند . آن ها به بچه ها نگاه کردند و بعد بلند شدند و از خانه و کوچه غرق نور شده بود .