قهرمانی در خاک خوزستان

شش ساله بود که به مکتب رفت و در مدت سه ماه قرائت قرآن را فرا گرفت. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی گذراند و پس از آن فقر مالي سبب گرديد، تحصيل را رها کرده و به شغل بنايي روي آورد

درس و مشق از پشت در های بسته
همسرش در خاطره ای می گوید: قنبر هوش بالایی داشت. او همیشه از دوران کودکی خود و اینکه چگونه درس آموخت برای ما تعریف می کرد . او می گفت: برادر بزرگترم به مکتب می رفت ولی من به خاطر سن کمی که داشتم اجازه ورود به کلاس را نداشتم. هر روز خواهر کوچکترم را بغل می کردم و پشت کلاس درس ساعتها می نشستم و درس گوش میدادم

خدمت سربازی
پس از آن براي انجام کار راهي کشورهاي حوزه ي خليج فارس شد. در سال 1345 تشکيل خانواده داد و در سال 1355 خدمت سربازي را به پايان رساند.

پیرمرد معلول
همسرش در خاطره ای دیگر می گوید: همسرم همیشه در کمک به دیگران پیش قدم بود. پیرمردی در یک روستای دور افتاده بود و معلولیت جسمی داشت. قنبر هر هفته به سراغ او می رفت و مواد غذایی و نیاز های دیگر پیرمرد را برطرف می کرد.

همگام با مردم
"شهید اسدپور" در جريان انقلاب شکوهمند اسلامي همگام با مردم قهرمان ايران در راهپيمايي ها شرکت کرد و در افشاگري عليه رژيم طاغوت نقشي فعال داشت. پس از پيروزي انقلاب، زماني که ضد انقلاب در بندر لنگه ايجاد آشوب کرد، همراه با جمع زيادي از مردم، مسلحانه به بندر رفت و غائله ي نفاق را در آنجا سرکوب کرد. پس از آن به سپاه پاسداران پيوست و مدتي نيز مأمور حفاظت از بيت رهبري شد.

قهرمانی در خاک خوزستان
 با آغاز جنگ تحميلي قهرمانانه قدم بر خاک خوزستان نهاد و با شرکت در عملياتهاي بدر و رمضان حماسه هاي جاودان آفريد. وی سرانجام در تاريخ 19 اسفند 1363 در عمليات غرور آفرين بدر جان بر سر پيمان گذاشت و به ديدار معشوق شتافت.