تاملی بر وصیت نامه شهید "اسماعیل ناطق"
شهید "اسماعیل ناطق بادیه نشین" در وصیت نامه خود می‌نویسد: «من مىروم جان خود را بدهم تا وظيفه بندگى خود را ادا كنم، اميدوارم اسلام پيروزمند‌تر شود...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

شهادت ادای وظیفه بندگی

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید اسماعیل ناطق بادیه نشین دهم فروردین سال 1343 در خانواده‌ای مذهبی در روستای گرده شهرستان استهبان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و در 11 سالگی تحصیلات ابتدایی را به اتمام رساند. پس از آن به شیراز رفت و در مدرسه علمیه حکیم به تحصیل ادامه داد.

با آغاز جنگ تحمیلی سال 1359 در حالی که طلبه بود از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و پس از مدتی یگان خدمتی لشکر المهدی را به عهده گرفت. وی سرانجام 20 خرداد ماه 1360 در عملیات ذوالفقار به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید بزرگوار در گلزار شهدای استهبان به خاک سپرده شد.

متن وصیت نامه:
 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ. مى روم به جبهه حق عليه باطل جبهه ای كه هميشه آرزوى آن را داشتم جبهه اى كه دقيقه به دقيقه احتمال شهيد شدن را دارد و شهادت تنها آرزوى مسلمانان است كه خود را بنده خدا مى داند و مى گويد اين جان اگر آفريده خدا است هم مى تواند او را بگيرد و هم مى تواند زنده گذارد. يحى و يميت و يميت يحى زندگى روى دنيا ننگ است ولى مردن در راه خدا عزت است ترس از مرگ داشتن و تن به ذلت دادن و تن پرورى كردن نكبت است. موقعى كه امام حسين (ع) در گودال قتلگاه افتاده بود كه لشكر كفر به خيمها حمله كرد امام حسين (ع) به ارتش خود برخورد و حركت كرد فرمود اگر دين نداريد لا اقل آزاد مرد باشيد شما با من جنگ داريد اول بيايد مرا بكشيد بعد به خيمه ها حمله ببريد.

احیای راه حق
 ما پيرو امام حسين (ع) هستيم و غيرت داريم موقعى كه مى شنويم كه لشكر كفر به شهرهاى ما حمله كردند و با يك دختر 12 ساله 20 نفر تجاوز كردند نمى توانيم راحت بنشينيم وتن پرورى كنيم . ما براى احياى دين خدا مى رويم و بر عليه دشمن مى جنگيم مى كشيم و كشته مى شويم.

شهادت ادای وظیفه بندگی
 من گنهكار، سعادت رسيدن ندارم اما شهادت لايق رسيدن به من دارد.اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِي وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِي‏ .اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِي عِنْدَكَ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِي‏ (مفتاح الجنان) اگر گناه من هر چند بزرگ است ولى رحمت خدا وسيعتر از گناه من است. نمى شود نااميد از خدا شد و هر چند گنهكار باشيم اميدواريم كه خداوند رحمت بزرگ خود را كه آرزوى هميشه ام بوده به من بدهد هر چند سعادت آن را ندارم و من مى روم جان خود را بدهم تا وظيفه وظيفه بندگى خود را ادا كنم اميدوارم اسلام پيروزمند تر شود و اميدوارم كه لشكر كفر غلبه پيدا كند و اسلام در همه جا طنين افكن شود و من هم بتوانم سهميه خود را با خون خود اين انقلاب را به پيروزى برسانيم و به آرزوى خود كه شهادت است برسيم.

من دنيا را نمى خواستم
 اميدوارم كه خدا همه مسلمين را به راه راست هدايت كند و دلهاى همه مسلمين را به هم ديگر نزديكتر بگرداند و اميدوارم كه خداوند امام ما را از ما نگيرد طول عمر امام خمينى را به درازى آفتاب دراز بگرداند امام زمان (عج) ما را به زودى برساند و اميدوارم كه خداوند گناهان مومنين را ببخشد و من حقير و گناهان را هم ببخشد و در حال توبه مرا به شهادت برساند والسلام و
 من دنيا را نمى خواستم خدا و آخرت را خواستم بطرف خدا رفتم كه اميدوارم كه خدا آخرت با شهادت را بدهد كه بهتر است به اميد پيروزى اسلام و سرنگونى كفر وظهور حضرت مهدى (عج) و شهادت خودم اسماعيل ناطق باديه نشين  .

حلالم کنید
 بهر صورت از اقوام هايم برايم حلال بودى بطلب كه ممكن است رحمت الهى نصيبم شود. از مادر و برادرم كه برگردن من حق دارند حلال بودى مى طلبم و اگر شهيد شدم به مادرم دلدارى بدهید. نكند صداى گريه آنها دشمنان داخلى و خارجى بشنود و خوشحال شوند. من راضى نيستم كه اقوامهايم زياد گريه كنند .
اندکى با تو نوشتم غم دل ترسيدم / كه دل آزرده شود ورنه سخن بسيار است
گل همان به كه به هر حرف نيندازد گوش / ورنه درد دل مرغان چمن بسيار است
آنجا كه توئى رهگذرى نيست مرا / جز دورى تو غم دگرى نيست مرا
خواهم كه به جانب تو پرواز كنم / اما چه كنم كه بال و پر نيست مرا
به اميد پيروزى اسلام بر كفر و ظهور امام زمان و شهد شدن فرزند شما اسماعيل ناطق.


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده