آرامش آخرت پدر و مادرم
يکشنبه, ۲۹ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۲
نوید شاهد - شهید مدافع حرم "عسکر زمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «دوری پدر و مادر و فکر کردن به آنها و دل تنگی بدون آنها حال و هوای خاص خودش را دارد. شاید دوری از پدر و مادر دلگیرترین دوریهای این دنیا، بعد از دوری امام عصر باشد.» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "عسکر زمانی" در 11 بهمن ماه 1372 در روستای تیرازجان از توابع شهرستان ممسنی و رستم
دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در زادگاهش تا مقطع دیپلم با نمرات عالی
گذراند. پس از دوران تحصیلی بیدرنگ به خدمت مقدس سربازی رفت و در
پادگان 07 کازرون مشغول آموزش گردید. چند ماهی از خدمت نظام وظیفه نگذشته
بود که در دانشگاه سراسری «مهندسی برق» و دانشگاه امام حسین (ع) پذیرفته
شد. او با علاقه ای که به ولایت داشت دانشگاه امام حسین(ع) را برگزید. وی
سرانجام در 16 بهمن ماه 1394 در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت
رسید.
متن خاطره خودنوشت / آرامش آخرت پدر و مادرم
سه شنبه 12:16 / اما دوری پدر و مادر و فکر کردن به آنها و دل تنگی بدون آنها حال و هوای خاص خودش را دارد.
شاید دوری از پدر و مادر دلگیرترین دوریهای این دنیا بعد از دوری امام عصر باشد.
درست است که بیشترین زمان سپری شده عمر را با پدر و مادر گذراندهایم، اما با هر بار دوری آنها به وجود مقدس و با برکت آنها بیشتر پی میبریم و شاید به این پی میبری که باید تمام زندگی فرزند در خدمت پدر و مادر باشد.
شاید دوری از پدر و مادر دلگیرترین دوریهای این دنیا بعد از دوری امام عصر باشد.
درست است که بیشترین زمان سپری شده عمر را با پدر و مادر گذراندهایم، اما با هر بار دوری آنها به وجود مقدس و با برکت آنها بیشتر پی میبریم و شاید به این پی میبری که باید تمام زندگی فرزند در خدمت پدر و مادر باشد.
از خداوند متعال درخواست دارم که مرا یاری کند تا بتوانم آرامشی دنیا یا آخرت پدر و مادرم را تامین کنم و چون نمیتوانم آرامش دنیای آنها را تامین کنم. از خداوند میخواهم مرا یاری کند تا بتوانم آرامش آخرت آنها را مهیا کنم. اگه قرار باشد درددلی کنم با پدر و مادرم:
پدر و مادر عزیزتر از جانم خدا میداند که خیلی دوستتون دارم و تا الان دوست نداشتم که لحظهای سختی ببینید اما آن چنان توان نداشتم که بتوان مانع بشوم.
و همین طور از دل دوست نداشتم لحظهای ازتون دور باشم یا از من دور باشید، ولی چه کنم که روزگار با دل من نمیچرخد.
پدر و مادر عزیزتر از جانم خدا میداند که خیلی دوستتون دارم و تا الان دوست نداشتم که لحظهای سختی ببینید اما آن چنان توان نداشتم که بتوان مانع بشوم.
و همین طور از دل دوست نداشتم لحظهای ازتون دور باشم یا از من دور باشید، ولی چه کنم که روزگار با دل من نمیچرخد.
امیدوارم که ازمن خرده نگرفته باشید آن وقتهایی که از سر جهل صدایم را از صدایتان بلندتر کردم یا وقتی که حرفی سر حرفتون میزدم و نافرمانی میکردم شما را که دو نعمت بیمثالیست و خدا میداند که همیشه دعایتان میکردم همان طور که لبانتان و دلتان از دعای برای فرزندانتان بیکار نمیشد از خداوند متعال میخواهم که مورد لطف رحمت قرار دهد شماها را و صبری زیبا عنایت فرماید.
انتهای متن/
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما