شربت شهادت
سهشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۸
نوید شاهد - همرزم شهید "عباس کشاورز دوست" در خاطره ای میگوید: «سی و یکم خردادماه 1363 بود. همه در سنگر نشسته بودیم که عباس وارد سنگر شد و مقداری شربت در دست داشت که گفت...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
او از همان کودکی علاقه زيادی به روزه گرفتن و مسجد رفتن داشت. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران ابتدایی ترک تحصیل کرد و به کمک پدر شتافت. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. وی سرانجام 31 خرداد ماه 1363 به شهادت رسید.
متن خاطره:
همرزم شهید "عباس کشاورز دوست" در خاطره ای میگوید: سی و یکم خردادماه 1363 بود. همه در سنگر نشسته بودیم که عباس وارد سنگر شد و مقداری شربت در دست داشت که گفت: «بچه ها این شربت شهادته، هرکس دوست داره بیاد بخوره نوش جان.
همه خندیدیم و به شوخی گفتیم ما نمیخواهیم شهید بشویم می خواهیم زن بگیریم، بچه دار شویم، بابا شویم خلاصه هر کس به شوخی چیزی می گفت. عباس لیوان اول را برای خودش ریخت و سر کشید و گفت: لیوان اول را خودم خوردم که حتماً شهید می شوم.
بعد از عباس تعدادی از بچهها شربت خوردند و بعضی دیگر همچنان به شوخی خود ادامه دادند که سنگر را پر از شادی کردند. عباس در آن روز به آرزوی خود رسید و همه کسانی که از دست عباس شربت نوشیده بودند به او پیوستند.
انتهای متن/
منبع: کتاب هزار و یک شب عاشقی
نظر شما