نوید شاهد - شهيد "محمدحسين شيرافکن" در وصیت نامه خود می نویسد: «بيائيد اکنون که مکتب و خون در انقلاب اسلامی مستحکم گشته، رسالت خون و شهادت را عميقا درک کرده و پيام شهيدان را به گوش تاريخ برسانيم و...» متن کامل وصیت نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
پيام شهيدان را به گوش تاريخ برسانيد

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "محمدحسين شيرافکن" با نام مستعار مسلم 29 مراد ماه 1341 در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و دوره راهنمايی را در مدرسه صورتگر گذراند. کلاس دوم دبیرستان بود که درس را رها کرد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد.  محمدحسین مدت حضورش در جبهه بارها زخمی شد.
وی سرانجام چهارم تیر ماه 1367 در جزيره مجنون شيميايی شد و 18 آبان ماه 1370بر اثر جراحات جنگی از ناحيه ريه در بيمارستان مسلمين شيراز به فيض شهادت نائل گرديد . پيکر پاک و مطهرش در گلزار شهداء سيد محمد نور بخش در کنار برادر شهيدش و ديگر همرزمانش به خاک سپرده شد.

متن وصیت نامه:
 ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء ولکن لا تشعرون ." و نگوئيد آنان که در راه خدا کشته شده اند با مال و جانشان مرده اند بلکه زنده اند ولي شما درک نمي کنند .

پيام شهيدان را به گوش تاريخ برسانيد
بيائيد اکنون که مکتب و خون در انقلاب اسلامی مستحکم گشته، رسالت خون و شهادت را عميقا درک کرده و در اين لحظه های خون رنگ زمان که سرزمين اسلامی ايران با خون هزاران شهيد رنگین است پيام شهيدان را به گوش تاريخ برسانيم.

متمسکین درگاه خدا از هیچ چیز نمی ترسند
و اما ما خدا را سپاس می گوئیم که ابتدای کار ما با سعادت شروع شده و کارها را به شهادت و فداکاری در راه خدا پايان يافت. از خدا می خواهم رحمت خود بر شهيدان ما تکميل فرمايد و پاداش آن را افزون سازد و ما را ياری فرمايد تا جانشین نيکوئی برای آنان باشيم و بتوانيم فداکاري هاي آنان را به بهترين صورت به اتمام برسانيم. کسي که به خدا متمسک است از هيچ چيز نمی ترسد برای اينکه آخرتش اين است که انسان را بکشد. آخرش شهادت است و اين ترس ندارد.

شهادت نصيب هر کس نمی شود

 جوان های ما از باب اينکه ترس نداشته بلکه به استقبال از شهادت می روند. همه دست به دست هم دادند و اين مملکت را نجات دادند و اين يک جان است که انسان دارد و بايد آن را فدا کنند چه بهتر آن است که در راه خدا بدهد و جانی را که خدا داده است و او اگر خواست آن جان را مي گيرد و نبايد از اين جان ترس داشت. پس چه بهتر که ما در اين راه قدم برداريم و به درجه ی رفيع شهادت نائل گرديم. اين شهادت نصيب هر کس نمي شود.

آرزوی پاسداری
 من آرزو داشتم که يک روزی در سپاه باشم و يک خدمتی به اين انقلاب کرده باشم و من اين قطره خون خود را در راه خدا می دهم و ان شاالله خدا اين قطره خون را از من قبول کند.
 
امام یک نعمت بزرگ
امام يک نعمتی است که خدا به ما داده است، قدر آن را بدانيم. دوم آنکه اگر روحانيت تضعيف شود اسلام شکست می خورد. تا می توانيد اين روحانيت عزيز را پشتيبانی کنيد و خدای ناخواسته نکند که يک وقت از روحانيت جدا شويد که همه ما به دام شيطان بزرگ مي افتيم. امر به معروف و نهي از منکر يادتان نرود. از همه برادران مي خواهم که مساجد را تنها نگذاريد و آنها را پر کنيد و به مسجدها کمک کنيد و با اين راه تا مي توانيد با منافقين خدا مبارزه کنيد.

دوست دارم پیکرم مفقود باشد
 يک پيام به پدر و مادر خود دارم: هيچ وقت برایم گريه نکنيد و اگر که افتخار شهادت را پيدا کردم چه بهتر و براي من هرگز گريه نکنيد و افتخار کنيد که چنين فرزندی داشته ايد. اگر يک وقت شما خواستيد گريه کنيد به سر مزار شهدا برويد و اگر وقتی پیکرم به دست شما رسید هيچ ناراحت نشويد که بسياری از شهيدان بوده اند که پیکر آنها پيدا نشده است و هيچ ناراحت نباشيد. من خيلی دلم می خواست که جسدم پيدا نشود و در بيابانها باشد زير آفتاب داغ و سرماي سرد.

اشک نریزید
 به خاطر من گريه نکنيد و اين جان بايد گرفته شود و چه بهتر که در راه خدا داده شود و هيچ ناراحت من نباشيد و اگر ديگر بچه ها خواستند به جبهه بروند هيچ ناراحت نشويد. ما که بالاتر از امام حسين عليه السلام و بهشتی و رجائی و ديگر شهيدان نيستيم و من يک ناخن پای آنها نمی شوم و هيچ گونه ناراحت نشويد . والسلام .  

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی،مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده